Pathology of cultural invasion among Youth of Hamadan province

Document Type : Science - Research (Iranian Political issues)

Author

Faculty member of Payam Noor

Abstract

Cultural threats are known as threats to a country's structure. Accordingly, one of the ways of threatening a country's culture, especially about the cultural structure, is designed and implemented in the form of cultural Invasion. This study was done with the aim of pathology of cultural invasion at different levels of micro, medium, and macro among youth, Hamadan Province in 2017. The quantitative research was carried out via a survey method. The study population consisted of all youth in Hamedan Province (N= 10874). 284 students were selected through stratified random sampling by using the Cochran formula. The data were collected through a structured questionnaire. The content and face validity of the questionnaire was confirmed by an experts panel. Reliability was strengthened through pilot testing and calculating Cronbach’s alpha. Empirical results of a structural equation modeling analysis revealed that cultural invasion had significant effects on the three levels of micro, medium, and macro of culture. Furthermore, the greatest effect was on the tendency towards fashion at the micro level, on adherence by young people to family principles at the medium level, and on lifestyle changes at macro level.

Keywords

Main Subjects

مقدمه

بیان مسئله: حیات و بالندگی ملت‌ها در طول تاریخ با مبادی و هویت فرهنگی آنها در ارتباط مستقیم بوده و چنان است که عدم استقلال فرهنگی زمینه زوال و نابودی ملت‌ها را فراهم می‌سازد. به همین خاطر است که تعاملات فرهنگی موضوعی مهم و راهبردی است (ملکی و حاتمی، 1392) که پرسش از چیستی، اصول، الگوها و نحوه اجرایی‌سازی آن دغدغه بسیاری از تحلیل‌گران – و از آن جمله مسئله محوری نوشتار حاضر- را شکل می‌دهد.

اهمیت: تحلیل پژوهش‌های حاضر حکایت از آن دارد که عرصه روابط فرهنگی با آسیب‌های متعددی روبه‌رو است که شناسایی آنها می‌تواند به اصلاح و ارتقای سیاست‌های بومی توسعه کمک نماید. از این موضوع ذیل عنوان کلان «آسیب‌شناسی اجتماعی» یاد می‌شود (نک. گرامان، 2015) که دارای اهمیت راهبردی است.

ضرورت: ضعف مطالعات آسیب‌شناسانه و عدم توجه به این گونه از مطالعات، منجر به زوال جایگاه بازیگر در ارتباط با دیگران در میدان مناسبات فرهنگی و تأثیرپذیری از تهاجم فرهنگی می‌گردد (نک. بلانچارد-و-لو، 2012). بنابراین پژوهش حاضر دارای ضرورت کاربردی است.

اهداف: فراهم آوردن مقدمه علمی و ضروری برای طراحی سیاست‌های مدیریتی در حوزه «مقابله با تهاجم و استعمار فرهنگی» هدف اصلی این نوشتار است که در قالب شناخت و تحلیل آسیب‌های فرهنگی به انجام رسیده است. از آنجا که تهاجم فرهنگی به عنوان ابزار اصلی اعمال سیاست‌های مداخله‌جویانه استعمار نوین مطرح است (نک. عبدی، 1389؛ نائینی، 1391؛ داوری اردکانی و شاکری، 1388؛ سیمبر، 1388)، اهمیت و اولویت این هدف‌گذاری برای جامعه ما مشخص می‌گردد.

سؤال‌ها: پرسش اصلی مقاله حاضر عبارتست از: آسیب‌های ناشی از تهاجم فرهنگی در بین جوانان استان همدان چه تأثیراتی داشته است؟ در این ارتباط از چیستی و مولفه‌های تهاجم فرهنگی و همچنین شرایط و ویژگی‌های جوانی، به عنوان سوال‌های فرعی بحث شده است.

1. پیشینه پژوهش

حجم بالایی از مطالعات در زمینه تهاجم فرهنگی صورت پذیرفته، که می‌توان آنها را از منظر پژوهش حاضر به  چهار گروه اصلی تقسیم کرد:

1-1. آثاری که به بیان چیستی، ویژگی‌ها و نتایج تهاجم فرهنگی اختصاص دارد‌.

در این آثار معمولاً هدف ارائه تصویری جامع از تهاجم فرهنگی، بیان ویژگی‌ها و تبیین نتایج ناشی از آن است. در این خصوص می‌توان به موارد زیر اشاره داشت: نتایج پژوهش سواری (1396) نشان داد. که آسیب­های روانی حاصل از جنگ نرم روی دانشجویان عبارت­اند از: گرایش به فضای مجازی و تبعیت از مدل­های غربی (مرکب از 9 آسیب) و بی­نشاطی و کاهش خودباوری (مرکب از 7 آسیب). جعفرزاده و همکاران (1393) به بررسی «پیامدهای جنگ نرم بر هویت فرهنگی دانشجویان» پرداخته‌اند. نتایج نشان داده که حدود نیمی از دانشجویان مورد مطالعه بیشتر از حد متوسط در معرض جنگ نرم بوده­اند و میزان آمادگی آن‌ها برای پذیرش مؤلفه‌های فرهنگی - تبلیغی دشمن به­طور معنا­داری بیشتر است. همچنین نتایج حاکی از آن بود که در وضعیت کنونی، دانشجویان هنوز وابستگی و پایبندی مطلوبی به هویت فرهنگی ایرانی- اسلامی دارند. دولتی و ضامنی (1395)در تبیین رابطه هویت ملی و پاسخگویی به تهاجم فرهنگی دشمن به این نتیجه رسیدند که بین بعد جغرافیایی هویت ملی با پاسخ به تهاجم فرهنگی رابطه معنا­داری وجود دارد. همچنین، بعد فرهنگی- تاریخی هویت ملی پیش­بینی‌کننده قوی­تری نسبت به بعد سیاسی هویت ملی است. غلامرضایی (1394) در پژوهش خود به این نتیجه رسیده که تهاجم فرهنگی، عمدتاً با ایجاد روحیه خودباختگی فرهنگی و ترویج افکار و اندیشه­های غربی بین مردم جلوه می­کند. زیشان (2015) در یک مطالعه کیفی به بررسی تهاجم فرهنگی و رسانه­های جمعی بر جوانان پرداخته است. پژوهش در زمینه پویایی فرهنگی، بیان می­دارد. سرعت رشد تغییر پیدا کرده و بر ارزش­های متضاد در میان جوانان متمرکز شده است. محقق در تلاش است، به کشف عواملی دست پیدا کند که به‌طور گسترده در تغییر و تحول ارزش­های بومی ملت و خصوصاً نسل جوان تاثیرگذارند. پژوهشگران پس از مطالعه اکتشافی با تجزیه‌وتحلیل داده­ها به این نتیجه رسیدند که رسانه­های خارجی به‌عنوان یک ابزار قدرتمند در ایجاد تغییرات محلی، ملی و بین­المللی تأثیر قابل‌توجهی داشته­اند و مسایل اجتماعی و فرهنگی را به چالش جدی کشانده­اند.

2-1. آثاری که به مطالعات مدیریتی در تهاجم فرهنگی اختصاص دارند‌.

در این دسته از متون، پرسش اصلی متوجه نحوه مقابله با تهاجم فرهنگی، لوازم و مقتضیات آن است. از این منظر می‌توان به پژوهش‌های زیر اشاره داشت: شمولی و همکاران (1394) در تحقیقی با عنوان «بصیرت و تربیت اسلامی» اذعان می­دارند که بصیرت­افزایی در جامعه برای مقابله با جنگ نرم دشمن ازجمله راهبردی است که می­تواند نقشه راه تمام عوام و خواص باشد؛ زیرا در این عرصه برای فایق آمدن بر جنگ نرم و توجه به لایه­های جنگ نرم دشمن، چون جریحه­دار نمودن احساسات، عواطف، هنجارها، ارزش­ها و باورهای مهم جامعه است که از طریق مدیریت بر ادراکات، احساسات و باورسازی در مقابل باورسوزی دشمن از الزامات و کارویژه بصیرت است. ظریف منش و همکاران (1392) در تحقیقی با عنوان «طراحی ساختار راهبردی مقابله با جنگ نرم در جمهوری اسلامی ایران» بیان داشتند، جنگ نرم، واقعیتی غیرقابل‌انکار است؛ چنانچه تدبیری برای مقابله با آن اندیشیده نشود، نه به معنای فقدان این واقعیت بلکه به معنای غفلت است و اگر برای مقابله با آن اقدام شود، ولی برای چنین اقدامی برنامه­ریزی، هدایت و هماهنگی لازم وجود نداشته باشد، اقدام­ها به نتیجه مطلوب منتهی نخواهد شد. همچنین، یافته­ها بیانگر آن بود که مقابله با جنگ نرم، نیازمند حضور همه نهادها یا سازمان­های مرتبط و کلیدی کشور در ساختاری راهبردی برای «ایجاد سامانه رصد صحنه جنگ نرم و مدیریت راهبردی آن» و «هدایت و هماهنگی عملیات مقابله با جنگ نرم» است. عصاره و حسینی بیدخت (1393) در پژوهش خود پیرامون واکاوی نقش توسعه مؤسسات آموزش عالی در قبال فرهنگ و تهاجم فرهنگی، راهکارهایی در سه حوزه معرفی می­نمایند که شامل شناخت اهداف، ابزار و شیوه­های نفوذ فرهنگی، تدوین برنامه­های استراتژیک فرهنگی، نقد و گسترش عناصر فرهنگی می­باشد.

3-1. آثاری که به مطالعات موردی در خصوص تجارب کشورهای مختلف پرداخته‌اند‌.

پژوهشگران در این آثار به بیان، تشریح و بررسی تجارب سایر کشورها در مواجهه با تهاجم فرهنگی همت گمارده‌اند. برای مثال می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:آوکیا (2014) در پژوهش خود با عنوان «قدرت نرم فرهنگی چین: ابزاری برای امنیت ملی دوگانه» به بررسی قدرت نرم در چین پرداخته است. این پژوهش تلاش برای گرد هم آوردن اشکال مختلف از تجزیه‌وتحلیل در هر دو ادبیات بین­المللی و چینی می­باشد. این مطالعه نشان داد که دانشگاه چینی، قدرت نرم فرهنگی را به‌عنوان یک ابزار برای مقابله با چالش­های نوسازی برای دولت چین می­داند و جستجوی خود را به شیوه­ای دوگانه با استفاده از هر دو عرصه داخلی و بین­المللی گسترش می­دهد. لی و همکاران (2011) در پژوهشی با عنوان «قدرت نرم ایران: از دیپلماسی فرهنگی تا جنگ نرم» به بررسی قدرت نرم در ایران پرداخته است. این مقاله نشان می‌دهد که چگونه انگیزه جمهوری اسلامی نه‌تنها باید بدون متعصب شدن باشد، بلکه در درون و یا جنبه‌های "سخت" سیاست خارجی خود، میل به دستیابی پروژه فرهنگی آن از طریق نرم­تر می‌باشد. استفاده ایران از اهداف سیاست خارجی فرهنگی تعریف شده و درک اقدامات خود را از پتانسیل­های قدرت نرم نشان می­دهد. کالاهام (2015) در مقاله­ای با عنوان «هویت و امنیت در چین: قدرت نرم منفی رؤیای چین» تأکید دارد که جنبه­های جذاب مثبت قدرت نرم به‌عنوان یک ابزار سیاست خارجی تأکید دارد. این مقاله استدلال می­کند که بحث قدرت نرم جالب است چراکه مخالف این است که قدرت نرم مثبت به‌جای قدرت نرم منفی و به‌عنوان یک ابزار در سیاست داخلی بیش‌ازپیش در امور خارجی استفاده شده است.

4-1.آثاری که به نقش رسانه­های نوین در تهاجم فرهنگی توجه نموده‌اند‌.

پژوهشگران در این آثار به بیان نقش و تأثیر رسانه­های نوین در تهاجم فرهنگی پرداخته­اند که در ادامه به برخی از این پژوهش­ها اشاره شده است: نتایج پژوهش جلال­پور و همکاران (1395) نشان­دهنده آن است که رسانه­های نوین برای رخنه در فرهنگ یک جامعه دارای خصوصیاتی برتر نسبت به دیگر ابزارها هستند؛ ازاین‌رو از طرف دولت­های مختلف بستر مناسبی برای تغییر نگرش و فروپاشی از درون گروه­ها و کشورهای مخالف قرار گرفته­اند. در این میان رسانه­های نوین را به‌عنوان ابزار جنگ نرم انتخاب کرده تا به اهداف خود از قبیل: مرجع­سازی، جایگزینی فرهنگ دنیایی به جای فرهنگ­های ملی، رواج مادی­گرایی، بازتعریف روابط اجتماعی و خواسته­های شهروندان، و تردیدافکنی در کارایی نظام­های سیاسی، برسد؛ به‌طوری‌که پیش­بینی آینده جنگ نرم به عهده شبکه­های اجتماعی و اداره‌کنندگان این شبکه­ها، فرماندهان نظامی این جنگ­ها و کشورها خواهند بود (سلطانی و عزت­زاده، 1394). لطیفی مهر و همکاران (1393) به بررسی نقش و جایگاه شبکه­های اجتماعی در جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران پرداختند. آن‌ها بیان داشتند که نقش قدرت نرم در سیاست خارجی غرب به‌ویژه آمریکا با توجه به اینکه رئیس‌جمهور از کدام حزب (دموکرات یا جمهوری­خواه) باشد و به کدام مکتب علاقه‌مند باشد، شرایط داخلی آمریکا و نظام بین­الملل و موقعیت کشور هدف (کشوری که سیاست خارجی در مورد آن تدوین و اعمال می­شود) متفاوت بوده است. ایران بعد از انقلاب اسلامی مورد خوبی برای اثبات این فرضیه است که نقش قدرت نرم در سیاست خارجی آمریکا در برابر آن در دوره­های مختلف به­طور قابل­ملاحظه­ای تغییر کرده است.

با تأمل در این آثار مشخص می‌گردد که بررسی‌های زمینه‌ای و مطالعات موردی در جامعه ایران کمتر صورت پذیرفته است. از سوی دیگر معمولاً سطح یا بُعد خاصی از تهاجم فرهنگی در این پژوهش‌ها مدنظر قرار گرفته است. پژوهش حاضر از حیث تمرکز بر استان همدان و همچنین طراحی از الگوی نظری (تحلیل سه سطحی تهاجم فرهنگی) متمایز از مطالعات پیشین ارزیابی می‌گردد.

2. مبانی مفهومی و نظری

1-2. آسیب‌شناسی

آسیب­شناسی در لغت به­معنای «زخم، ضرب، صدمه، عیب و نقص، تعب و رنج آمده است و در اصطلاح و به­معنای عام، عبارت است از: شناخت دردها، کاستی­ها، مصیبت­ها و آفت­های فکری، جنسی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و...مشابه آن که روح و روان و محیط زندگی افراد را فراگرفته است، و نیز راه یافتن به ریشه­ها و عوامل متنوع آن (قاسمی، 1393، ص. 50).

2-2. جنگ نرم

جنگ نرم شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانه‌ای است که جامعه هدف را نشانه می‌گیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش، رقیب را به انفعال یا شکست وامی‌دارد (کولیر، 2003، ص. 416). در این جنگ هدف تضعیف و یا استحاله اندیشه و تفکر جامعه هدف است تا حلقه‌های فکری و فرهنگی آن را سست کرده و با بمباران خبری و تبلیغاتی در نظام سیاسی ـ اجتماعی حاکم تزلزل و بی‌ثباتی تزریق کند (نک.فرگوسن، 2012). باید در نظر داشت که جنگ نرم یک پدیده چندبعدی و پیچیده است که بعد فرهنگی آن از مهم‌ترین ابعاد جنگ نرم می­باشد. چراکه، تمام دستاوردهای مادی و معنوی بشر در طول تاریخ در قالب اصطلاح فرهنگ قابل‌تعبیر است (یانوس اوان، 2014).به همین خاطر می‌توان اظهار داشت جنگ نرم، جنگی جامعه­محور است که مردم و گروه­های اجتماعی، نقشی محوری در آن دارند (دارا و الفی، 1392، ص. 198).

رهیافت­های جنگ نرم در عرصه سیاسی بیشتر با هدف تغییر رفتار و در نهایت تغییر ساختار نظام کشور به­کار گرفته می­شود (رشیدپور و همکاران، 1394، ص. 80). رهیافت جنگ نرم در عرصه اجتماعی، هدف بیشتر عموم مردم جامعه است و طراحی به دنبال جهت­دهی اجتماعی مردم صورت می‌گیرد. یارگیری از جامعه هدف (تبدیل بخشی از مردم به پیاده‌نظام و جاده صافکن دشمن) راهبرد اساسی این عرصه از جنگ نرم به شمار می‌آید (قادری و محبوبی، 1387؛ بیگدلو، 1391). همچنین، رهیافت جنگ نرم در عرصه اقتصادی را باید نتیجه دو روند تکامل نظری قدرت نرم و سخت و نیز نوع مواجهه ایالات‌متحده آمریکا با جمهوری اسلامی ایران دانست. نشانه­های رهیافت جنگ نرم در عرصه فرهنگی را در به­کارگیری وسیع صنایع فرهنگی و دستاوردهای فناورانه در خدمت ناتوی فرهنگی و تهاجم فرهنگی می‌توان دید (ابراهیمی و محمدی، 1391؛ بیگی، 1388). بروز جدی این نوع رویکرد در شبکه‌های اجتماعی جدید، شبکه‌های ماهواره‌ای، سبک زندگی، فیلم و سریال و ساخت سریال­های طولانی با تبلیغ سبک زندگی غربی مشاهده می­شود. جنگ نرم فرهنگی تلاش می‌کند با عادی‌سازی مفاهیم غیردینی و ترویج اباحه­گری و حتی در مواردی ضد دینی، زمینه لازم را برای بهره­برداری­های بلندمدت فراهم سازد که منجر به تهاجم فرهنگی خواهد شد. در این رهیافت لایه عمل­کننده کلیت مردم جامعه است که مورد هجمه فرهنگی قرار گرفته است (مهاجرنیا، 1388، ص. 49).

3-2. تهاجم فرهنگی

تهاجم فرهنگی شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانه‌ای است که جامعه هدف را نشانه می‌گیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش، رقیب را به انفعال یا شکست وامی‌دارد (وانگ، 2013، ص. 169). طبق نظریه­های مرتبط با تهاجم فرهنگی می­توان اذعان داشت که تهاجم فرهنگی در دو مرحله عمده صورت می‏پذیرد که در هر یک راه‏های خاصی مدنظر قرار می‏گیرد:

اول.تخلیه فرهنگ خودی: وقتی در فضایی خلأ ایجاد شود، نزدیک‏ترین نیروی موجود، آن خلأ را پر می‏کند. تخلیه فرهنگی اولین شرط لازم برای حضور فرهنگ بیگانه و مهاجم به شمار می‏رود (محمودمولایی کرمانی و همکاران، 1390، ص. 54).

دوم.تثبیت فرهنگ بیگانه: در این مرحله شاهد ارایه جایگزین‌های فرهنگی هستیم که به‌دلیل وجود خلاء فرهنگی به صورت تحمیلی و یا تشویقی در جامعه هدف حاکم می‌شوند (وانگ، 2013، ص. 170).

تهاجم فرهنگی در سه سطح خرد، میانی و کلان می­تواند فرهنگ جامعه و جوانان را تحت تأثیر قرار دهد که الگوی سه­سطحی نامیده می­شود (نک.نمودار شماره 1). در سطح خرد تهاجم فرهنگی گرایش‌ها و علایق فردی را تحت تأثیر قرار می‌دهد (لطیفی مهر، 1393، ص. 33). در سطح میانی پیوندهای اجتماعی، اصول حاکم بر مناسبات خانوادگی و یا هویت جمعی هدف است. درنتیجه فرد به‌مرور ضد هنجارها و ضد ارزش‌های موافق با گروه را از شبکه­ یاد می­گیرد (سیو، 2011). تهاجم فرهنگی در سطح کلان روندها و سیاستگذاری‌ها ملاک است که می‌تواند به حاکمیت قانون و یا ساختاری معارض با اصول و مبانی اولیه منتهی گردد (نک. کیم، 2011). مجموع آثار ناشی از این سه سطح را می‌توان درسبک زندگی فردی و اجتماعی ملاحظه کرد (مهاجرنیا، 1388، ص. 60).

 

نمودار شماره (1).الگوی تحلیل پژوهش

سطح خرد

بدحجابی و بی­حجابی

فردگرایی مفرط

گرایش به مد

سطح میانی

 

تشدید ناسیونالیسم قومی

عدم پایبندی به اصول خانوادگی

پیوندهای اجتماعی- فردی ناسالم

بیگانگی اجتماعی- فرهنگی

تغییر سبک زندگی

مصرف­گرایی

سطح کلان

 

دین­گریزی

بعد فرهنگی

جنگ نرم

آسیب­شناسی

تهاجم فرهنگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

3. روش پژوهش

پژوهش موردنظر از حیث هدف، پژوهشی کاربردی و از حیث نحوه گردآوری داده­ها، پژوهش توصیفی (غیرآزمایشی) از شاخه مطالعات میدانی به شمار می‌آید و از حیث ارتباط بین متغیرهای تحقیق، بر نوعی رابطه علی- همبستگی دلالت دارد که با استفاده از روش پیمایشی در سال 1396 انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه جوانان 18- 35 سال استان همدان بود که طبق سرشماری سال 1395، تعداد 10874 نفر برآورد گردید (مرکز آمار ایران، 1396). تعداد نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعیین و روش نمونه­گیری طبقه­ای تصادفی با انتساب متناسب استفاده شده است (384 نفر). تعداد نمونه­ها برای شهرستان­های ­اسدآباد 27، بهار 25، تویسرکان 30، رزن 25، فامنین 10، ملایر 77، نهاوند 39، همدان 127 و کبودرآهنگ 24 نفر در نظر گرفته شد.

فرمول (1)

 

ابزار اندازه­گیری در این تحقیق پرسشنامه محقق­ساخته بود که از سه بخش ویژگی­های جمعیت­شناختی، تهاجم فرهنگی و مؤلفه­های آسیب­شناسی در سه سطح خرد، میانی و کلان تشکیل شده بود. برای سنجش از طیف لیکرت پنج قسمتی (برای متغیرهای تهاجم فرهنگی از طیف کاملاً مخالف= 1 تا کاملاً موافق= 5 و برای مؤلفه­های آسیب­شناسی از طیف خیلی کم/ هرگز= 1 تا خیلی زیاد/ همیشه= 5) بهره گرفته شد.

روایی صوری و محتوایی ابزار تحقیق توسط جمعی از متخصصین دانشگاهی در این زمینه، مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. برای تأیید پایایی پرسشنامه یک مطالعه راهنما و تکمیل 30 پرسشنامه از افراد خارج از جامعه آماری و محاسبه آلفای کرونباخ صورت پذیرفت. همچنین، در این پژوهش برای سنجش پایایی و روایی پرسشنامه از روش پایایی مرکب (CR) (Composite Reliability) و روایی تشخیصی با روش تعیین ضریب میانگین واریانس استخراج­شده (AVE) (Average Variance Extracted) استفاده گردید. برای بررسی اعتبار یا روایی مدل لازم است میزان و سطح معنا­داری مسیرهای بین هر یک از متغیرهای نهفته با نشانگرهای مربوط به آن بررسی می­شد که برای این منظور تحلیل عاملی تأییدی برای آزمون این فرضیه که آیا نشانگرهایی که برای معرفی سازه یا متغیرهای مکنون در نظر گرفته شده­اند، واقعاً معرف آن‌ها هستند یا خیر و اینکه نشانگرهای انتخابی با چه دقتی معرف یا برازنده متغیر مکنون هستند، استفاده شد. اعتماد یا پایایی شاخص­ها را نیز می­توان از طریق مجذور همبستگی­های چندگانه (R2) بررسی کرد. در جدول شماره 1 مقادیر آلفای کرونباخ متغیرهای تحقیق ذکر شده است. پس از جمع­آوری داده­ها، اطلاعات به‌دست‌آمده از تکمیل پرسشنامه­ها، با استفاده از نرم­افزار آماری SPSS22 و AMOS23 مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت.

 

جدول شماره (1): مقادیر آلفای کرونباخ متغیرهای تحقیق

متغیر

تعداد گویه

آلفای کرونباخ

تهاجم فرهنگی

10

87/0

گرایش به مد

14

81/0

بیگانگی اجتماعی- فرهنگی

7

71/0

گرایش به فردگرایی مفرط

5

76/0

گرایش به بی­حجابی و بدحجابی

13

75/0

گسترش روابط و پیوندهای فردی و اجتماعی غیرسالم

6

74/0

پایبندی جوانان به اصول خانوادگی

7

76/0

افزایش ناسیونالیسم قومی

7

78/0

دین­گریزی جوانان

7

81/0

گرایش به مصرف­گرایی

26

81/0

سبک زندگی

15

81/0

 

 

 

4. یافته‌ها

1-4. یافته‌های توصیفی

یافته­های حاصل از ویژگی­های جمعیت­شناختی نشان می­دهد که 1/47 درصد جوانان استان همدان مرد و 9/52 درصد زن بودند. در بین جوانان استان، 9/16 درصد در طیف سنی 21-18 سال، 8/18 درصد 25-22 سال، 24 درصد 29-26 سال، 3/13 درصد 32-30 سال و 1/27 درصد نیز 35-33 سال قرار داشتند. 45 درصد از آزمودنی­ها مجرد، 1/47 درصد متأهل، 9/2 درصد مطلقه، دو درصد متارکه و 4/2 درصد آن­ها همسرشان فوت شده بود. همچنین، از لحاظ میزان تحصیلات،3/0 درصد پاسخگویان بی‏سواد، یک درصد ابتدایی، 7/5 درصد راهنمایی، 5/24 درصد دیپلم، 5/18 درصد فوق‏دیپلم، 2/37 درصد لیسانس، 5/11 درصد فوق‏لیسانس‏ و یک درصد دکتری بودند.

2-4. یافته­های تحلیلی

الف. تخمین مدل اندازه­گیری

در تخمین مدل اندازه­گیری به بررسی مقدار CR و AVE پرداخته می­شود. سازه­هایی که مقدار CR آن‌ها بالاتر از 6/0 باشد، پایایی قابل قبولی دارند و هرچه این مقدار به یک نزدیک­تر باشد، پایایی آن بیشتر است (رایکوف، 1998). همچنین، سازه­هایی که مقدار AVE آن‌ها بیشتر از 5/0 باشد، روایی قابل قبولی دارند (ایگلسیاس، 2004). یافته­ها نشان داد که مقدار CR همه سازه­ها بیشتر از 6/0 بوده است. به‌بیان‌دیگر، ابزار پژوهش از پایایی و روایی قابل قبولی برخوردار بود.

ازآنجاکه پارامترهای با مقادیر بزرگ‌تر از دو از نظر آماری معنا­دار هستند (بنتلر و یوان، 1999)، نتایج به‌دست‌آمده بیانگر آن است که نشانگرهای مورداستفاده برای اندازه­گیری صفت­های مکنون موردمطالعه این پژوهش با ساختار عاملی و زیربنای نظری پژوهش تطابق قابل قبولی دارند. همچنین، مقادیر استانداردشده‌ای که کمتر از 3/0 بودند از مدل حذف گردیدند. مقادیر R2 سهم واریانس هر شاخص را که به­وسیله متغیر نهفته مربوط تبیین می­شود، بیان می­کند. جداول 2 تا 5 مقادیر ضرایب استانداردشده و روایی و پایایی صفت­های مکنون تهاجم فرهنگی و آسیب­شناسی در سطوح خرد، میانی و کلان را نشان می­دهد.

جدول شماره (2): ضرایب اندازه­گیری و روایی و پایایی صفت­های مکنون تهاجم فرهنگی

متغیرهای آشکار

مقادیر استانداردشده

AVE

CR

t-Value

a1

626/0

477/0

899/0

-

a2

650/0

73/10

a3

647/0

69/10

a4

637/0

56/10

a5

672/0

02/11

a6

794/0

51/12

a7

792/0

49/12

a8

477/0

26/8

a9

774/0

28/12

a10

778/0

32/12

 

 

 

جدول شماره (3): ضرایب اندازه­گیری، روایی و پایایی صفت­های مکنون آسیب­شناسی در سطح خرد

متغیر پنهان

متغیرهای آشکار

مقادیر استانداردشده

AVE

CR

t-Value

گرایش به مد

b14

499/0

429/0

915/0

-

b13

832/0

977/9

b12

753/0

552/9

b11

761/0

598/9

b10

585/0

362/8

b9

588/0

391/8

b8

552/0

073/8

b7

510/0

682/7

b6

568/0

215/8

b5

845/0

04/10

b4

805/0

841/9

b3

806/0

844/9

b2

576/0

285/8

b1

577/0

298/8

گرایش به فردگرایی مفرط

d1

562/0

447/0

799/0

-

d2

759/0

86/9

d3

775/0

96/9

d4

663/0

17/9

d5

554/0

15/8

گرایش به بی­حجابی و بدحجابی

e3

499/0

462/0

833/0

-

e4

832/0

16/7

e5

753/0

50/8

e9

761/0

19/33

e10

585/0

92/6

e11

588/0

30/8

 

جدول شماره (4): ضرایب اندازه­گیری، روایی و پایایی صفت­های مکنون آسیب­شناسی در سطح میانی

متغیر پنهان

متغیرهای آشکار

مقادیر استانداردشده

AVE

CR

t-Value

گسترش روابط و پیوندهای فردی و اجتماعی غیرسالم

f6

517/0

312/0

729/0

-

f5

545/0

28/7

f4

512/0

7

f3

663/0

11/8

f2

559/0

40/7

f1

543/0

27/7

پایبندی جوانان به اصول خانوادگی

g7

686/0

397/0

721/0

-

g6

697/0

91/10

g5

625/0

02/10

g4

492/0

12/8

افزایش ناسیونالیسم قومی

i7

952/0

462/0

833/0

-

i3

985/0

32/20

 

 

 

جدول شماره (5): ضرایب اندازه­گیری، روایی و پایایی صفت­های مکنون آسیب­شناسی در سطح کلان

متغیر پنهان

متغیرهای آشکار

مقادیر استانداردشده

AVE

CR

t-Value

سبک زندگی

m1

661/0

3/0

876/0

-

m2

668/0

34/11

m3

639/0

92/10

m4

608/0

45/10

m5

645/0

11

m6

66/0

23/11

m7

543/0

43/9

m8

465/0

18/8

m9

65/0

09/11

m10

647/0

04/11

m11

627/0

73/10

m12

495/0

67/8

m13

581/0

03/10

m14

561/0

73/9

m15

638/0

89/10

بیگانگی اجتماعی- فرهنگی

c1

32/0

319/0

746/0

-

c2

451/0

88/4

c3

353/0

38/4

c4

789/0

64/5

c5

787/0

64/5

c6

607/0

36/5

c7

44/0

84/4

دین­گریزی

h7

355/0

271/0

682/0

-

h5

556/0

61/5

h4

685/0

96/5

h3

519/0

48/5

h2

435/0

09/5

h1

517/0

47/5

گرایش به مصرف­گرایی

k14

473/0

38/0

785/0

-

k15

374/0

96/5

k16

549/0

69/7

k17

436/0

66/6

k18

945/0

63/9

k21

306/0

10/5

k26

905/0

58/9

 

ب. تخمین مدل ساختاری

پس از برآورد مدل اندازه­گیری، دومین مرحله تخمین مدل ساختاری پژوهش است. در برآورد مدل ساختاری، به بررسی معنا­داری ضرایب مسیر فرض شده در مدل پژوهش، پرداخته می­شود. قبل از محاسبه ضرایب مسیر، ابتدا شاخص­های برازندگی چارچوب تحقیق بررسی گردید. برای پی بردن به اینکه تا چه حد مدل­ها با داده­های مورد استفاده سازگاری دارد، برازش کل مدل ارزیابی و بدین منظور، از شاخص­های برازش مرتبط استفاده گردید. این شاخص­ها در جدول (6) ارایه شده است. براین اساس، اکثر شاخص­های گزارش‌شده برای چارچوب تحقیق دارای مقادیر قابل قبول به­منظور برازش کلی مدل­ها هستند. بنابراین، می­توان بیان داشت که در حالت کلی، چارچوب مفهومی تحقیق با داده­های مورداستفاده سازگاری دارند.

جدول شماره (6): شاخص­های برازندگی مدل ساختاری

Test

Recommended value

مقادیر

Likelihood ratio Chi-square (x2)

Insignificant x2 (p>0.05)

000/0

Normed chi-square (x2/df)

x2/df <5

66/1

Root Mean Square Residual

RMR<0.05

073/0

Root Mean Squared Error

RMSEA<0.08

062/0

Incremental Fit Index

IFI=Values close to 1

91/0

Comparative Fit Index

CFI>0.90

902/0

 

براساس مدل ساختاری پژوهش (نگاره شماره2)، تهاجم فرهنگی آسیب­های مستقیمی در سه سطح خرد، میانی و کلان فرهنگ داشت. یافته­ها نشان داد که تهاجم فرهنگی اثر مثبت و معنا­داری بر هر سه سطح خرد، میانی و کلان فرهنگ داشته است که ضریب تعیین آن‌ها به ترتیب β= 0.42, P< 0.01, β= 0.95, P< 0.05 و β= 0.97, P< 0.05 بوده است. سایر تحقیقات (صالح(Saleh)، 2012؛ پرایس(Price)، 2012؛ کارمن سیزماس (Carmen Cismas)، 2013؛ بصیری، 1391) نیز این یافته را تأیید می­کنند که تهاجم فرهنگی در سطوح مختلف فرهنگ یک جامعه تأثیرگذار است. به‌طوری‌که ایشان معتقدند تهاجم فرهنگی، عمدتاً با ایجاد روحیه خودباختگی فرهنگی و ترویج افکار و اندیشه­های غربی در بین سطوح مختلف فرهنگ جامعه نمایان می­شود. همچنین، یافته­ها مشخص کرد که بیشترین تأثیر تهاجم فرهنگی بر سطح کلان فرهنگ است؛ جایی که تهاجم فرهنگی بر دین و سبک زندگی تأثیر منفی می­گذارد و باعث مصرف­گرایی و بیگانگی اجتماعی- فرهنگی می­شود. اما، به­طور جزیی می­توان بیان داشت که تهاجم فرهنگی در سطح خرد نیز تأثیرات معنا­داری داشته است. به‌طوری‌که بیشترین تأثیر در این سطح بر گرایش به مد می­باشد (β= 0.95, P< 0.05). این یافته در راستای نتایج پژوهش­های پیلتن و طالبی (1392)؛ دارابی و محمدی (1392)؛ دولتی و ضامنی (1395) می­باشد. ایشان در پژوهش خود بیان داشتند که تهاجم فرهنگی به مرور منجر به مدگرایی می­گردد و گرایش به مد به گونه افراطی سقوط ارزش­های اجتماعی، برچسب انحراف، شکاف بحران­زای نسلی و ضررهای مادی فراوانی ایجاد می­کند.

تجزیه‌وتحلیل بخش ساختاری مدل مشخص کرد که تهاجم فرهنگی در سطح میانی نیز بر هر سه مؤلفه گسترش روابط و پیوندهای فردی و اجتماعی غیرسالم، پایبندی جوانان به اصول خانوادگی و افزایش ناسیونالیسم قومی اثر مثبت و معنا­داری داشته است. این یافته در راستای پژوهش­های یوروک و واتیکیوتیس (2013)؛ سیو (2011) می­باشد. همچنین، در بین مؤلفه­های سطح میانی، پایبندی جوانان به اصول خانوادگی بیشترین تأثیر را از تهاجم فرهنگی دریافت می­کند.

درنهایت، یافته­ها مشخص کرد که تهاجم فرهنگی در بین مؤلفه­های سطح کلان نیز اثرات معنا­داری داشته است. این درحالی است که بیشترین تأثیر تهاجم فرهنگی در سطح کلان، بر تغییر سبک زندگی بوده است. فتحی و مختارپور (1393)؛ فتحی و جعفری (1396)؛ فرقانی و مهاجری (1397) نیز نتیجه گرفتند که تهاجم فرهنگی از طریق رسانه­ها، بیشترین تغییر را در سبک زندگی افراد خواهد داشت.

 

نگاره شماره (2): مدل ساختاری پژوهش

 

نتیجه­گیری

این اعتقاد وجود دارد که استیلای فرهنگی از طریق تهاجم فرهنگی در درازمدت بتوانند ساختارهای ارزشی جامعه را دگرگون کند. برهمین اساس نیاز است قبل از فراگیر شدن فرهنگ­های بیگانه در جامعه مدنی و بروز تهاجم فرهنگی، آثار آن را مورد بررسی و کنکاش قرار داد. لذا، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تهاجم فرهنگی در قالب جنگ نرم در سطوح خرد، میانی و کلان فرهنگ انجام گردید. با توجه به یافته­ها می­توان نتیجه گرفت که تغییرات اساسی در مقیاس وسیع زمانی رخ می­دهد که یک نسل جایگزین نسل مسن­تر در جمعیت بزرگسال یک جامعه می­شود که عواملی مانند مدگرایی، گرایش به فردگرایی مفرط، شیوع بی­حجابی و بدحجابی و تحولات فرهنگی و اجتماعی دیگر از طریق ابزارهای جنگ نرم و تهاجم فرهنگی در کنار عدم پاسخگویی مناسب نظام فرهنگی و اجتماعی به این تحولات و تهاجمات از جمله عوامل موجده­ این پدیده در تأثیرپذیری جوانان و تغییر ارزش­ها و هنجارهای اصیل دانست. به‌بیان‌دیگر، می­توان استدلال کرد که تهاجم فرهنگی ابتدا در سطح خرد نفوذ می­کند و شاید خطرناک­ترین سطح فرهنگی باشد؛ چراکه با شیوع تغییرات منفی فرهنگی، اثرات آن به سطح بالاتر انتقال پیدا می­کند و در صورتی که جلوی آن گرفته نشود، مهار آن در سطوح میانی و کلان فرهنگ بسیار دشوار و در برخی موارد ناممکن خواهد بود. براساس تأثیر تهاجم فرهنگی در سطح میانی می­توان نتیجه گرفت، زمانی که تهاجم فرهنگی در این سطح نفوذ نماید، الگوهای روابط اجتماعی در جامعه با رواج غریزه­گرایی همراه می­شود و به تدریج موجب گسیختگی روابط اجتماعی و پیوندهای جامعه و به دنبال آن تضعیف همبستگی ملی و ارتباط این جامعه با دولت می­شود. در نتیجه چنین کارکردی، فراهم شدن زمینه روانی کشیده شدن افراد و به‌ویژه جوانان به سوی ناهنجاری­های اجتماعی، روابط ناسالم از طریق شبکه­های اجتماعی مجازی و یا واقعی، واقعیتی انکارناپذیر است که می­توان از آن به گسترش روابط و پیوندهای فردی و اجتماعی غیرسالم و خانواده­زدایی نام برد. همچنین، باتوجه به یافته­ها می­توان نتیجه گرفت که تأثیر تهاجم فرهنگی در سطح کلان، آخرین مرحله می­باشد. در این سطح هنجارهای اجتماعی جنبه آمرانه و مطلوب خود را بر جوانان از دست می­دهد و آن‌ها نمی­توانند جهت رفتار خود را تعیین کنند. جوانان در چنین شرایطی احساس بی­قدرتی، احساس بی‌هنجاری، احساس بی‌معنایی، انزوای اجتماعی، تنفر فرهنگی و تنفر از خود را بروز می­دهند. تهاجم فرهنگی در این مرحله به­گونه­ای است که جوانان را بیش از آنکه متوجه خودشان کند تحت ارشادات دیگران درمی‌آورد. یعنی به جوانان همواره توصیه می‌شود که جهت رفتار و کرداری معقول و مطلوب به دیگران بنگرند، در چنین شرایطی است که جوانان ارتباط بنیادی را با خویشتن گم کرده و دچار نوعی بحران هویت می­گردند.

درنهایت، با توجه به یافته­ها می­توان پیشنهاد داد که از رهیافت رفتارسازی در جامعه استفاده نمود. به­عنوان مثال، در زمینه مدگرایی می­توان اینچنین بیان کرد که جهان پست مدرن، جهان نمادهاست و اگر بتوان نمادها را در جامعه عینی کرد تا حدود زیادی این مسئله حل شده است. لذا، باید بتوان بر اساس ارزش­های جامعه مد تولید کرد. در سطح میانی نیز می­توان توصیه کرد که با توجه به این‌که وجود شبکه روابط سالم به دلیل کنترلی که بر روی افراد اعمال می­کند، مانع از درگیری افراد در روابط ناسالم می­شود، می­توان با فراهم کردن زمینه فعالیت جوانان در گروه­هایی با اهداف مثبت و در راستای اهداف دولت مانع از گرایش آن‌ها به‌سوی روابط ناسالم شد. یکی از مناسب­ترین راه­ها برای ترمیم شکاف نسل‌ها، نزدیک ساختن پندارها و نظرهای پدران و مادران با فرزندان است. به همین دلیل، پدران و مادران باید نیازمندی‌ها، شرایط، جایگاه سنی و دوران رشد فرزندشان را به‌درستی درک کنند. در این صورت، رفتاری متناسب با شرایط فرزندان خود خواهند داشت. این اقدام به آگاهی‌های تربیتی از نیازمندی‌های اجتماعی فرزندان بستگی دارد. آموزش پدر و مادر برای درک واقع­بینانه شرایط جدید، آگاهی از نیازمندی‌های فرزندان، رفتار متناسب با شرایط سنی آنان و همدلی و همراهی برای برآوردن نیازهای فرزندان شیوه عملی برای ترمیم شکاف نسل‌هاست. همچنین، کاهش انزوای ارزشی در نسل جوان و شناخت نیازها و اولویت­های ارزشی آنان و پاسخ مقتضی به آن‌ها و تقویت حس اعتماد، اطمینان و همدلی در آنان و کاستن از ناسازگاری­های احتمالی میان جوانان و نظام اجتماعی، یکی دیگر از راه­کارهایی است که در سطح کلان تهاجم فرهنگی می­توان ارایه داد.

کتابنامه
ابراهیمی، شهروز و محمدی، مصطفی (1391). «فرهنگ، بستری برای جنگ نرم، مهندسی فرهنگی». نشریه علمی- تخصصی شورای عالی انقلاب، 6(66-65)، صص.  23-12.
بصیری، محمدعلی (1391). «جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران (روش­ها، ابزارها و راه­کارها)»، فصلنامه مطالعات قدرت نرم، 2(5)، صص. 177-151.
بیگدلو، مهدی (1391). دفاع ملی فرهنگ بنیاد و مقابله با جنگ نرم. دو فصلنامه مطالعات قدرت نرم، 3(8)، صص. 98-79.
بیگی، مهدی (1388). قدرت نرم جمهوری اسلامی. تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق(ع).
پیلتن، فخرالسادات و طالبی، حسین (1392). «بررسی عوامل اجتماعی گرایش به مد در بین نوجوانان (مورد مطالعه دانش­آموزان دختر دبیرستان‌های شهر میناب)»، جامعه­شناسی مطالعات جوانان، 4(11)، صص. 64-49.
جعفرزاده، محمد رحیم؛ حسینی، سید محمد و جاهد، حسینعلی (1393). «پیامدهای جنگ نرم بر هویت فرهنگی دانشجویان»،مطالعات فرهنگ- ارتباطات، 15(28)، صص. 132-153.
جلال­پور، شهره؛ پای­فرد، کیانوش و فلاح، محمد (1395). واکاوی ساز وکارها و اهداف جنگ نرم. مطالعات قدرت نرم، 6(14)، 151-129.
دارا، جلیل و الفی، محمد رضا (1392). «نقش مدیران فرهنگی دانشگاه‌ها در مقابله با جنگ نرم»، فصلنامه پژوهش‌های انقلاب اسلامی. 2(5)، صص. 212-195.
دارابی، مسعود و محمدی، نسرین (1392). «مطالعه و بررسی نقش مقاومت در برابر کلیشه‌های جنسیتی بر گرایش زنان به مد»، مطالعات جامعه­شناختی ایران، 3(11)، صص. 24-9.
داوری اردکانی، رضا. و شاکری، سید رضا (1388). «امنیت سیاسی در اندیشه امام خمینی (ره)»، دانش سیاسی، 5(2)، صص. 86-69.
دولتی، حسن و ضامنی، فرشیده (1395). «تبیین رابطه هویت ملی و پاسخگویی به تهاجم فرهنگی دشمن»، مطالعات ملی، 17(4)، صص. 18-3.
رشیدپور، علی؛ اسماعیلی، رضا و گلناری عباسی، محمد (1394). «تحلیل جنگ نرم اعتقادی، برمبنای آموزه­های قرآن کریم»، دانش سیاسی، 11(2)، صص. 94-75.
سلطانی، محمد و عزت­زاده، مستوره (1394). «آینده جنگ نرم در جوامع اطلاعاتی»، رسانه­های دیداری و شنیداری، 11(27)، صص. 84-57.
سواری، کریم (1396). «آسیب­های روانی جنگ نرم و تعیین برخی از منابع مقابله با آن»، مطالعات قدرت نرم، 7(16)، صص. 18-8.
سیمبر، رضا (1388). «سیاست خارجی آمریکا و تحریم­های جدید علیه جمهوری اسلامی ایران»، دانش سیاسی، 6(2)، صص. 138-107.
شمولی، همت اله؛ رشید حفظ آباد، موسی و یعقوبی، حسین. (1394). «بصیرت گرایی و بصیرت افزایی؛ راهبرد اساسی در مقابله با جنگ نرم». بصیرت و تربیت اسلامی، 12(35)، صص. 197-147.
ظریف منش، حسین؛ تولایی، محمد و مقیسه، رضا (1392). «طراحی ساختار راهبردی مقابله با جنگ نرم در جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه راهبرد دفاعی، 11(44)، صص. 75-43.
عبدی، فریدون (1389). «بررسی میزان آگاهی و باور دانشجویان دانشگاه افسری امام علی(ع) نسبت به ماهیت و ابعاد جنگ نرم». فصلنامه مدیریت نظامی. 41(11)، صص. 150-135.
عصاره، علیرضا و حسینی بیدخت، محسن (1393). «واکاوی نقش توسعه موسسات آموزش عالی در قبال فرهنگ و تهاجم فرهنگی». مطالعات توسعه اجتماعی ایران، 6(2)، صص. 100-91.
غلامرضایی، علی اصغر (1394). «ویژگی هدفمند جنگ نرم؛ تهاجم بر ساختار فرهنگی»، فصلنامه رادیو تلویزیون. 11(27)، صص. 100-85.
فتحی، سروش و مختارپور، مهدی (1393). «بررسی نقش و تأثیر رسانه­های نوین تصویری در تغییر سبک زندگی (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات تهران)». مطالعات توسعه اجتماعی ایران، 6(2)، صص. 118-101.
فتحی، حبیب­اله و جعفری، علی (1396). «رابطه مصرف رسانه­ای با تغییر سبک زندگی (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی)»، مطالعات رسانه­های نوین، 3(9)، صص. 255-221.
فرقانی، محمدمهدی و مهاجری، ربابه (1397). «رابطه بین میزان استفاده از شبکه­های اجتماعی مجازی و تغییر در سبک زندگی جوانان». مطالعات رسانه­های نوین، 4(13)، صص. 292-259.
قادری، روح الله و محبوبی، قربانعلی (1387). جمهوری اسلامی ایران و براندازی نرم: الگوها و فرآیندها؛ گونه­شناسی در عملیات، تهران: معاونت  فرهنگی ستاد کل نیروهای مسلح.
قاسمی، علی‌اصغر (1393). «آسیب­شناسی شکاف­های اجتماعی و ارایه راهبردهایی برای تقویت همبستگی ملی در ایران»، فصلنامه راهبرد، 23(71)، صص. 77-47.
لطیفی مهر، مژگان؛ میر اسماعیلی، بی‌بی السادات و حسینی دانا، حمیدرضا (1393). «نقش و جایگاه شبکه‌های اجتماعی در جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه مطالعات رسانه­ای، 9(26)، صص. 40-29.
محمود مولایی کرمانی، بتول؛ بکائی جوپاری، منصوره؛ محمودمولایی کرمانی، مهین و اسلامی، علی (1390). «تبیین جامعه­شناختی مؤلفه­های قدرت نرم اسلام». مطالعات قدرت نرم، 2(5)، صص. 69-51.
مرکز آمار ایران (1396). نتایج تفصیلی سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1395. تهران: دفتر ریاست، روابط عمومی و همکاری­های بین­الملل.
ملکی، سعید و حاتمی، داوود (1392). «جنگ نرم و راهکارهای مقابله با آن با الهام از دیدگاه مقام معظم رهبری»، مهندسی فرهنگی، 8(76)، صص. 82-65.
مهاجرنیا، محسن (1388). «معناکاویی تهاجم فرهنگی در اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری»، کتاب نقد، 11(50-51)، صص. 66-43.
نائینی، علی محمد (1391). اصول و مبانی جنگ نرم، تهران: نشر ساقی.
Aukia, J. (2014). The Cultural Soft Power of China: A Tool for Dualistic National Security. Qi hubei hanshou daxue xuebao (Journal of HUBEI Correspondence University JCIR: 2(1), 55-68.
Bentler, P. M., & Yuan, K. H. (1999). Structural Equation Modeling with Small Samples: Test Statistics. Multivariate Behavior Research, 34(2), 181-197. doi:10.1207/S15327906Mb340203
Blanchard, J., and Fujia, L. (2012). Thinking Hard About Soft Power: A Review and Critique of the Literature on China and Soft Power. Asian Perspective, 36(4), 565-589.
Carmen Cismas, S. (2013). The impact of American culture on other cultures: Language and cultural identity. Department of Modern Languages and Communication The Polytechnic University of Bucharest313 Splaiul Independentei, sector 6, 060042,
Collier, M. J. (2003). Understanding Cultural Identities in Intercultural Communication: A Reader. N.p.: Wadsworth pp. 412-429.
Grauman, B. (2015). Cyber-Security: The Vexed Question of Global Rules: An Independent Report on Cyber- Preparedness around the World,’ ed. Security & Defence Agenda (SDA) and McAfee Inc. (Brussels: Security & Defence Agenda (SDA). ‘Cyber-Boom or Cyber-Bubble? Internet Security Has Become a Bigger Export Earner Than Arms,’ The Economist, Aug 1 2015.
Ianoș Ioan, S. I. (2014). Perennial values and cultural landscapes resilience,” Procedia - Social and Behavioral Sciences, 122, 225 – 229.
Iglesias, V. (2004). Preconceptions about Service: How Much Do they Influence Quality Evaluations? Journal of Service Research, 7(1), 90-103. doi:10.1177/1094670504266139
Kim, H. (2011).  Cultural Diplomacy as the Means of Soft Power in an Information Age. In Konglai Zhu and Henry Zhang, eds. 2011. Soft Power Innovation and Development in Today’s China. Riverwood: Aussino Academic Publishing House.
Li, H., Xia, L., and Yuankui, J. (2011). Analysis on the Approaches to the Construction of China’s Soft Power. In Konglai Zhu and Henry Zhang, eds. 2011. Soft Power Innovation and Development in Today’s China. Riverwood: Aussino Academic Publishing House.
Price, M. (2012). Iran and the Soft War.Licensed under the Creative Commons Attribution Non-commercial No Derivative (by-nc-nd). International Journal of Communication 6, 2397–2415.
Raykov, T. (1998). Coefficient Alpha and Composite Reliability with Interrelated Nonhomogeneous Items. Applied Psychological Measurement, 22(4), 375-385. doi:10.1177/014662169802200407
Saleh, L. (2012). Soft Power, NGOs, and the US War on Terror. Theses and Dissertations. Paper 66. University of Wisconsin-Milwaukee. At The University of Wisconsin-Milwaukee. Under the Supervision of Professor Steven B. Redd.
Sui, M., Xiaosha, G., and Yanheng, S. (2011). The Discussion on Improving Corporate Cultural Soft Power. In Konglai Zhu and Henry Zhang, eds. 2011. Soft Power Innovation and Development in Today’s China. Riverwood: Aussino Academic Publishing House.
Wang, S. Y. (2013). Globalization of Chinese film and television industry, protection and dissemination of national culture. Journal of HUBEI Correspondence University, 26(2): 169-170.
Ye, X. (2010). Cultural Invasion and Cultural Protection:should Chinese Celebrate Christmas?” Asian Social Science, 6(1), 157-160.
Yoruk, Z., & Vatikiotis, P. (2013). Soft Power or Illusion of Hegemony: The Case of the Turkish Soap Opera “Colonialism”. International Journal of Communication, 7, 2361-2385.
Zeeshan, M. (2015). Cultural invasion: a Qualitative study on catalytic effects of mass media on youth. Pakistan Association of Anthropology, Islamabad, Pakistan Special issue ISSN 1013-5316, codeen: sinent 8.
Volume 15, Issue 1 - Serial Number 29
ESSAY
January 2019
Pages 173-194
  • Receive Date: 20 June 2019
  • Revise Date: 07 July 2019
  • Accept Date: 01 October 2019