ادراک از عدالت در مشارکت سیاسی (مطالعه موردی: منصب ریاست ‌جمهوری در جمهوری اسلامی ایران)

نوع مقاله : علمی - پژوهشی (مسایل سیاسی ایران)

نویسندگان

1 دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه مفید

2 دانشجوی دکترا ، علوم سیاسی، دانشگاه مفید

چکیده

مسئله پژوهش حاضر آن است که در جامعه ایران امروز؛ سلطه کدام موهبت اجتماعی بر حوزه سیاست از نظر مردم عادلانه است؟ برای یافتن پاسخ نویسندگان از نظریه «برابری پیچیده» مایکل والزر بهره برده و عدالت را آن موهبت اجتماعی‌ای معرفی کرده‌اند که باید بر حوزه سیاست مسلط باشد. سپس با بهره‌گیری از نظرات نخبگان عرصه عدالت اجتماعی و علوم سیاسی به روش دلفی، پرسشنامه‌ای را به‌منظور فهم نگاه عمومی به موهبت اجتماعی مسلط در حوزه سیاست از بین سه موهبت اجتماعی ثروت، خویشاوندی و دانش طراحی کردند. جامعه هدف این پژوهش ایرانیان بالای 20 سال ساکن در کشور است و میزان جمعیت نمونه با استفاده از فرمول کوکران 271 نفر تعیین شد. با تحلیل داده‌های به‌دست‌آمده، نویسندگان نشان دادند که از دید مردم موهبت اجتماعی «دانش» بیش از دو موهبت دیگر شایسته سلطه بر امر مشارکت سیاسی به‌عنوان جلوه اصلی حوزه سیاست است. جامعه ایران در باب دوری از موهبت خویشاوندی و پس‌ازآن نزدیک شدن به موهبت دانش به شرایط یک جامعه عادل نزدیک‌تر است اما در حفظ حوزه سیاست از سلطه موهبت ثروت بر آن با شرایط یک جامعه عادل فاصله بسیاری دارد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

Perception of Justice in political participation (Case - study: Presidency in I.R.Iran)

نویسندگان [English]

  • Mahmood Shafiee 1
  • Ramin Madadlou 2

1 Faculty member of Mofeid University

2 Ph.D Student in Political Science at M0feid University

چکیده [English]

The issue of this research is that in today's Iranian society and in the opinion of the people, which one of domination of the social goods on the realm of politics is justice? Using Michael Walzer's theory of Complex Equality, the authors of this study designed a questionnaire to identify the perception of Iranians of the social “goods” dominating the political participation as a subset of politics in the contemporary Iranian society, from among three social goods: wealth, kinship, and knowledge. using elite perspectives on social justice and political science with Delphi method, researchers designed a questionnaire to understand the people's view of the dominant social good in the realm of politics, from the three social goods of wealth, kinship, and knowledge. The target population of this study was Iranians over 20 years of age living in the country and the sample population was determined using the Cochran formula of 271 people. After data analysis, the authors concluded that people are more inclined toward the social good of knowledge regarding political participation compared to the other two. However, in terms of the sample population, wealth played a stronger role in political participation. Moreover, the Islamic Republic of Iran has become closer to a just society in terms of kinship compared to the other two social goods.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Political culture
  • Political participation
  • Political justice
  • Complex equality
  • I.R.Iran Presidency

مقدمه

بیان مسئله: فرهنگ سیاسی از جمله عوامل اساسی در شکل‌گیری انواع کنش سیاسی در جوامع مختلف است. این حوزه دارای ماهیتی اجتماعی است و بنابراین می‌توان چنین ادعا کرد که درک مفاهیم اجتماعی در هر جامعه، برای فهم و مدیریت کنش سیاسی در آن جامعه ضروری است که در نوشتار حاضر به آن عطف توجه شده است.

اهمیت: پرداختن به این موضوع از آن حیث مهم است که می‌تواند افزون بر تقویت دانش سیاسی در ایران از ناحیه برجسته‌سازی مبادی و مبانی اجتماعی آن، برای مدیران سیاسی نیز راهگشا بوده و ظرفیت‌های تازه‌ای را در فعال‌سازی منابع سیاسی جامعه و تقویت مشارکت سیاسی، تبیین نماید.

ضرورت: کم‌توجهی به مؤلفه‌های اجتماعی و ماهیت فرهنگی کنش سیاسی، منجر به تقویت ابعاد سخت‌افزارانه کنش سیاسی و گروش آن به سمت واقع‌گرایی افراطی می‌شود که با ماهیت سیاست اسلامی در ایران تعارض دارد.

هدف: پژوهش حاضر در پس سنجش جایگاه و میزان تأثیر یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های فرهنگی عمل سیاسی در ذهینت ایرانیان – یعنی عدالت اجتماعی- بوده تا از این طریق به اصلاح و ارتقای کنش سیاسی کمک نماید.

سؤال‌ها: پرسش اصلی پژوهش حاضر آن است که: ادراک از عدالت در جامعه ایران چه تأثیری بر مشارکت سیاسی دارد؟. در این ارتباط ضمن سؤال از چیستی عدالت اجتماعی و مشارکت سیاسی، از مناسبات این دو نیز پرسش شده است.

2. پیشینه پژوهش

در ارتباط با عدالت اجتماعی و مشارکت سیاسی - به‌طور مستقل- متون بسیاری تحقیق و نگاشته شده است. اما از منظر نوشتار حاضر که بر ماهیت و مناسبات این دو مفهوم استوار است، متون اندکی وجود دارد که می‌توان آنها را به دو دسته اصلی تقسیم کرد:

1-2. پژوهش‌هایی که بر محوریت تحلیل ماهیت درک ایرانیان از عدالت، تأکید دارند.در این پژوهش‌ها نقطه آغاز بحث، تلقی از عدالت است که می‌تواند در تکوین و ظهور سایر پدیده‌ها - و از آن جمله سیاسی- تأثیر مستقیم داشته باشد. در این خصوص می‌توان به دو پژوهش زیر اشاره داشت:

الف. ادراک عدالت اجتماعی و تحول ماهیت سیاست

داریوش یعقوبی در پژوهش خود با عنوان «درک ایرانیان از عدالت» تلاش کرده است با تکیه بر داده­های «موج دوم پیمایش ملی ارزش­ها و نگرش­ها» که توسط پژوهشگران دفتر طرح­های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال 1382 از میان اظهارات 4581 پاسخگوی نمونه در 28 مرکز استان کشور جمع­آوری شده بودند، به درک ایرانیان از عدالت اجتماعی دست یابد. بر اساس تحلیل داده­های جمع­آوری­شده میزان احساس عدالت در پاسخگویان کمی بالاتر از حد متوسط است. قومیت افراد تأثیری بر میزان احساس عدالت آن‌ها ندارد، اما از منظر محل زندگی میزان احساس بی­عدالتی در تهرانی­ها نسبت به کلان‌شهرهای اصفهان، تبریز، رشت، شیراز و مشهد بیشتر بوده و این میزان در این کلان‌شهرها نسبت به سایر مراکز استان‌ها بیشتر است. از جمله یافته‌های این تحقیق آن است که میزان احساس عدالت در تهران به‌طور معنا­داری از شهر قم کمتر است. یا این‌که دین افراد در میزان احساس عدالت آن‌ها تأثیری ندارد؛ اما از سوی دیگر نگرش درباره جدایی دین از سیاست با میزان احساس عدالت همبستگی دارد. به‌نحوی‌که با کاهش احساس عدالت موافقت با جدایی دین از سیاست بیشتر می­شود. این مسئله بین نگرش سیاسی و احساس عدالت نیز تکرار می­شود؛ به شکلی که هر چقدر تمایل به جناح اصلاح­طلب افزایش می‌یابد، میزان احساس عدالت کاهش می­یابد. در باب معیارهای عدالت، 3/28 درصد پاسخگویان معتقدند به کسانی که نیاز بیشتری دارند باید امکانات بیشتری داده شود، 6/20 درصد شایسته­سالاری را معیار عدالت دانسته و معتقدند باید به افراد شایسته امکانات و امتیازات بیشتری داد؛ اما 1/51 درصد از پاسخگویان معیار عدالت را برابری دانسته و می‌گویند همه امکانات و منابع کشور باید به‌طور مساوی بین همه ایرانیان تقسیم شود (یعقوبی، 1388، صص.219-233).

ب. ادراک عدالت اجتماعی و تحول هویت ملی

هدف محققان در این پژوهش بررسی رابطه احساس عدالت اجتماعی بر هویت ملی جوانان قوم کُرد (نمونه موردی شهر قروه) است. این پژوهش در مفهوم احساس عدالت بر چهار بعد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و منزلتی آن تأکید داشت و به‌منظور جمع­آوری داده­ها از روش پیمایشی و پرسشنامه استفاده شد. پرسشنامه در 15 حوزه مختلف (بعد اجتماعی هویت، تاریخی، جغرافیایی، سیاسی، دینی، فرهنگی، زبانی، عدالت اقتصادی، عدالت سیاسی، عدالت فرهنگی، عدالت منزلتی، مشروعیت سیاسی، ویژگی­های والدین و سؤالات زمینه­ای) طراحی شده است. بر اساس نتایج این پژوهش متغیرهای زمینه‌ای و شاخص احساس عدالت قادر هستند تغییرات مربوط به هویت ملی جوانان کرد را به میزان 49 درصد توضیح دهند. به این صورت که با کمتر شدن احساس عدالت، تعلق افراد به هویت ملی کاهش می­یابد. همچنین با بالا رفتن سطح تحصیلات نیز احساس عدالت و تعلق به هویت ملی کاهش می­یابد. حدود 6/24 درصد از شهروندان کُرد دارای احساس عدالت سیاسی بالا 7/38 درصد متوسط به بالا 3/28 درصد متوسط به پایین، 4/8 درصد نیز دارای احساس عدالت سیاسی پایین بودند. به دیگر معنا احساس عدالت سیاسی میان جوانان کردزبان بیشتر از سایر ابعاد عدالت است (قاسمی، گراوند، و فرهادی، 1394، صص.145-162).

2-2. پژوهش‌هایی که بر عوامل مؤثر بر شکل‌گیری ادراک از عدالت، تمرکز دارند. 

ویژگی بارز این متون آن است که از منظری متفاوت از آثار گروه نخست به موضوع نگریسته و معتقدند ادراک از عدالت تابع عوامل سیاسی و اجتماعی دیگری است. در این ارتباط می‌توان به متون زیر اشاره داشت:

الف. «برابری‌سازی» و تأثیر آن بر ادراک از عدالت اجتماعی

در پژوهش آقایان عریضی سامانی و گل پرور (1384) با عنوان «رابطه بین رویکردهای عدالت اجتماعی با مؤلفه­های برابری سیاسی» که در سال 1384 صورت پذیرفت، ارتباط میان انواع رویکردها به عدالت اجتماعی توزیعی (برابری، نیاز، انصاف و فردگرایی اقتصادی) با مؤلفه­های برابری سیاسی (برابری توزیعی، قانونی، مشارکتی و فرصتی) مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری تحقیق را کلیه افراد 16 سال بالاتر ساکن در شهر اصفهان تشکیل دادند و 400 نفر (200 زن و 200 مرد) به‌عنوان گروه نمونه با استفاده از نمونه­گیری دومرحله‌ای از سطح خیابان­های شهر اصفهان انتخاب شدند. نتایج به‌دست‌آمده نشان داد که بین فردگرایی اقتصادی با برابری فرصتی و مشارکتی در عدالت سیاسی رابطه معنادار وجود دارد. همچنین بین انصاف در عدالت اجتماعی و برابری فرصتی و مشارکتی نیز رابطه منفی وجود دارد. بین برابری در عدالت اجتماعی و برابری توزیعی، برابری قانونی و برابری مشارکتی رابطه معنادار مثبت؛ بین نیاز در عدالت اجتماعی و برابری توزیعی و برابری مشارکتی رابطه منفی؛ و بین نیاز در عدالت اجتماعی و برابری قانونی رابطه مثبت معنادار به دست آمد. همبستگی­های متعارف نیز نشان داد که رویکردهای چهارگانه عدالت اجتماعی قادر به پیش­بینی میزان برابری­خواهی در عدالت سیاسی هستند (عریضی سامانی و گل پرور، 1384، صص.293-318).

ب. «کارایی»، «دینداری» و تأثیر آن بر ادراک از عدالت

آقای جعفر هزارجریبی (1390) در پژوهش خود با عنوان بررسی احساس عدالت اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن: (مطالعه موردی شهر تهران) به دنبال پاسخ دادن به دو پرسش اصلی بوده؛ اینکه میزان احساس عدالت در بین مردم شهر تهران تا چه اندازه است و متغیرهای تأثیرگذار بر احساس عدالت چه مواردی هستند؟ جامعه آماری پژوهش شهروندان سه منطقه 3، 10 و 18 تهران بود و برای گردآوری اطلاعات میدانی از تکنیک پرسشنامه استفاده شد. پژوهشگر با بررسی پاسخ­های جامعه نمونه پژوهش، به این نتیجه می­رسد که حدود 40 درصد پاسخگویان از احساس عدالت پایین، 49 درصد از احساس عدالت متوسط و 11 درصد از احساس عدالت بالایی برخوردارند. در نتیجه میزان احساس عدالت در بین پاسخگویان در حد متوسط رو به پایین است. بر اساس نتایج این پژوهش، متغیر اعتماد به کارایی مسئولین و سپس متغیر دین‌داری بالاترین تأثیر را بر احساس عدالت دارد. پس‌ازاین دو متغیر، متغیرهای تلقی از مقایسه خود با دیگران و احساس امنیت در مراتب بعدی اثرگذاری فزاینده بر احساس عدالت قرار دارند. همچنین متغیرهای احساس بیگانگی و منطقه مسکونی تأثیر کاهنده دارند (هزارجریبی، 1390، صص.41-62).

پ. «عوامل اجتماعی» و تأثیر بر ادراک از عدالت اجتماعی

پژوهش آقایان محمود نوایی لواسانی، رحمت اله صدیق سروستانی و محمدجواد زاهدی مازندرانی (1392) با عنوان «احساس عدالت و عوامل اجتماعی مرتبط با آن»، به انجام رسیده است. ایشان به دنبال پاسخ به این دو پرسش بودند: میانگین احساس عدالت (به معنای باور و پذیرش شهروندان از اجرای اصول عدالت) در جامعه چقدر است؟، و آیا این میانگین با عواملی همچون پایگاه اجتماعی – اقتصادی، جهت‌گیری ارزشی، عزت‌نفس و احساس محرومیت نسبی افراد و نیز سن و جنسیت و سایر عوامل زمینه­ای آن‌ها رابطه دارد؟ آن‌ها با استفاده از نظریه عدالت جان رالز عدالت را به سه متغیر آزادی­های اساسی برابر، فرصت­های اجتماعی برابر و اصل تمایز تفکیک نمودند. همچنین متغیرهایی مانند محرومیت نسبی، پایگاه اجتماعی – اقتصادی و عزت‌نفس را از میان نوشته­های رالز به‌عنوان عوامل مؤثر بر احساس عدالت استخراج کرده و متغیر جهت­گیری ارزشی افراد را نیز به آن افزودند. سپس نگرش افراد نسبت به این متغیرها را مورد پرسش قرار دادند. جامعه آماری این پژوهش افراد 18 سال به بالای ساکن در شهر تهران بودند که 428 نفر به‌عنوان جامعه نمونه و به شیوه تصادفی انتخاب شده و با استفاده از پرسشنامه مورد سنجش قرار گرفتند. بر اساس نتایج پژوهش میانگین آزادی­های اساسی در شرکت­کنندگان 63/5 بود که بیشتر از حد متوسط شاخص (4) است و تفاوت معنا­داری در میزان آزادی­های اساسی پاسخگویان به تفکیک محل زندگی در مناطق مختلف تهران، پایگاه اجتماعی – اقتصادی مختلف منزلت شغلی آن‌ها وجود دارد. نسبت به متغیر فرصت­های اجتماعی نیز میانگین آن 86/2 بود که بالاتر از حد متوسط شاخص (2) است. این میانگین در پاسخگویانی با منزلت شغلی گوناگون و پایگاه اجتماعی اقتصادی متفاوت، دارای تفاوت معنا­داری است. همچنین در باب متغیر اصل تمایز نیز میانگین عدد تمایز در کل پاسخگویان 303/2 به دست آمد که کمتر از حد متوسط شاخص (335/2) است. در این متغیر نیز محل سکونت، منزلت شغلی افراد و پایگاه شغلی افراد تفاوت­های معنا­داری را ایجاد می­کرد. در جمع­بندی کلی نیز میانگین احساس عدالت بین شهروندان تهرانی 796/10 بود که از میزان متوسط آن یعنی 335/8 است. بر اساس این پژوهش هر چه میزان پایگاه اجتماعی اقتصادی افراد افزایش می­یابد، میزان احساس عدالت آن‌ها کمتر می­شود. فراتر از متغیرهای شرح داده‌شده در سطرهای بالا، متغیر جهت­گیری ارزشی بیشترین همبستگی را با احساس عدالت داشت. به این معنی که هر چه جهت­گیری ارزشی افراد به سمت ارزش­های سنتی و بقا سوق می­یابد، با افزایش میزان احساس عدالت در آن‌ها همراه است و کسانی که بیشتر متمایل به ارزش­های سکولار هستند، کمتر احساس عدالت می­کنند. همچنین احساس محرومیت نسبی نیز همبستگی معنا­داری با احساس عدالت داشت (نوایی لواسانی، صدیق سروستانی، و زاهدی مازندرانی، 1392، صص.159-186).

3. مبانی مفهومی و نظری

۱-۳. عدالت اجتماعی

مفهوم عدالت در طول تاریخ اندیشه مفهومی مناقشه­برانگیز بوده است. چنین شبکه­ای امکان تصور هر یک از مفاهیم مرتبط را به‌جای خود مفهوم عدالت افزایش می‌دهد (واعظی، 1388، ص.24). در این میان دیدگاه جان رالز حائز اهمیت است.او برا ی عدالت دو اصل قائل است. اول حرمت مفهوم آزادی است و اصل دوم حرمت تفاوت به‌شرط ساخت بهترین حالت ممکن برای محروم­ترین گروه­های جامعه.مایکل والزر (1394) با بهره­گیری از اصل حرمت تفاوت رالز تلاش نمود آن را بسط داده و برخلاف نظریه وحدت­گرایانه عدالت رالز، نظریه­ای تنوع­پذیر از عدالت اجتماعی ارائه دهد. والزر اصل تفاوت رالز را زمانی امکان­پذیر دانست که انحصار ثروت در حوزه­های مختلف زندگی شکسته شود. راه­حل والزر برای شکستن این انحصار مفهوم برابری پیچیده بود. برابری پیچیده به این امر اشعار دارد که یک جامعه از حوزه‌های مختلف مانند خانواده، فرهنگ، اقتصاد، سیاست تشکیل شده است. هر حوزه دارای موهبتی اجتماعی است که مبدل به معیار مسلط درون محدوده آن حوزه می‌شود. حال اگر معیار هر حوزه اجتماعی درون حوزه خود محدود شود و مرز حوزه­ها از هم بازشناخته شوند، می­توان از برابری درون هر حوزه اجتماعی بحث کرد؛ اما معمولاً حوزه‌ها از طریق معیارهای (موهبت اجتماعی مسلط) خود در پی سلطه بر دیگر حوزه­ها هستند. سلطه فقط زمانی منتفی می‌شود که مواهب اجتماعی به دلایلی متمایز و درونی توزیع شوند. در این نگاه عدالت توزیعی هنر تفاوت­گذاری و تفکیک است (مجیدی و امیدی، 1397، ص. 20). والزر (1394) در تعریف صوری «برابری پیچیده» چنین می‌گوید: جایگاه هیچ شهروندی را در یک حوزه یا در نسبت با یک موهبت اجتماعی نمی‌توان با استناد به جایگاه او در حوزه‌ای دیگر و در نسبت با دیگر مواهب اجتماعی تضعیف کرد... هیچ موهبت اجتماعی مانند x را نباید در میان افرادی توزیع کرد که موهبت اجتماعی دیگری مانند y را دارند صرفاً به‌این‌علت که آن‌ها y را دارند، بی‌توجه به معنای x... . برابری پیچیده تسهیم یا تقسیم نمی‌کند، بلکه راهنمای ما در مطالعه معنای مواهب اجتماعی و نیز در بررسی درونی حوزه‌های متفاوت توزیع است (والرز، 1982، ص.51).عدالت والزر مفهومی است برگرفته از ادراک افراد در جوامع خاص. هر جامعه‌ای بر اساس سنت، تاریخ، فرهنگ، شرایط زمانی و مکانی خود جامعه‌ای خاص است و موجب ادراک احتمالاً متفاوتی از معیار عدالت در میان مردمان خود می‌شود. البته انسان‌ها حقوقی ورای حق حیات و آزادی دارند، اما این حقوق به خاطر اشتراک آنان در انسان بودن نیست، بلکه نتیجه برداشت‌های مشترک از مواهب اجتماعی است. درنتیجه عدالت یک برساخته بشری است و بعید است بتوان آن را فقط و تنها به یک شیوه ساخت (نک. والزر، 1982، ص.27).

۲-۳. فهم ایرانیان از عدالت در حوزه سیاست

این پژوهش مدعی است که با هر نگاهی به مفهوم عدالت، دریافت «وضع موجود» در اجرایی ساختن هر نوع نظریه مربوط به عدالت اجتماعی اهمیت بسیار دارد. بهره­ این پژوهش از دیدگاه­های والزر در باب عدالت اجتماعی فرض اصل چندمعیاره بودن عدالت اجتماعی، لزوم استقلال حوزه­های مختلف اجتماعی از هم و سلطه موهبت اجتماعی هر حوزه اجتماعی تنها در درون مرزهای آن حوزه اجتماعی است و در چنین بستری در پی فهم معیار عادلانه دیدن کنش‌های حوزه سیاست هستیم. به دیگر سخن در پی یافتن آن موهبت اجتماعی­ هستیم که از دید ایرانیان باید موهبت اجتماعی مسلط در حوزه سیاست جامعه ایران امروز باشد.

3-3. مشارکت سیاسی

اگرچه تلقی‌های بسیار متفاوتی از مشارکت سیاسی وجود دارد، اما در این متن به منظور تأمین اهداف و تحدید موضوع، منظور یک مصداق بارز از مشارکت سیاسی، یعنی انتخابات است. در این خصوص انتخاب رئیس­جمهوری به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است. نویسندگان بر این فرض هستند که پس از انقلاب اسلامی ایران حضور بسیاری از مردم در حوزه سیاست، به شکل فعالیتی دارای اثر، در قالب مفهوم مشارکت سیاسی قابل ترجمه است. از بین انواع مصادیق مشارکت سیاسی نیز رأی­دهی در انتخابات اهمیت بسیاری در ایران امروز دارد؛ به‌نحوی‌که می‌توان ادعا کرد احتمالاً بخشی از جامعه ایران امروز حضورشان را در حوزه سیاست تنها به امکان رأی­دهی در انتخابات محدود می­کنند. برگزیدن منصب ریاست­جمهوری از بین مناصب گوناگونی که به‌وسیله انتخابات افراد را دارای قدرت سیاسی می­کند، به سبب اهمیت چنین منصبی در امور اجرایی و در نتیجه اثربخش بودن آن در ساخت ادراکات جدید از مفهوم عدالت اجتماعی در مقایسه با سایر نقش‌ها توزیعی است.

4. روش پژوهش

شیوه­ای که برای سنجش ادراک ایرانیان از عدالت در دستیابی افراد به منصب سیاسی ریاست­جمهوری استفاده شد، شیوه پرسشنامه بسته بود. جمعیت آماری مدنظر تمامی ایرانیان بالای 20 سال ساکن در شهرهای داخلی کشور ایران بود که بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن مرکز آمار ایران در سال 1390 جمعیت آماری مدنظر این پژوهش 31041898 (سی‌ویک میلیون و چهل‌ویک هزار و هشت‌صد و نودوهشت) نفر بود (مرکز آمار ایران، 1390). حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران بر اساس 5 درصد خطا و 90 درصد سطح اطمینان، 271 نفر برآورد شده و نمونه‌ها از طریق روش نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شدند. برای سنجش اعتبار (روایی) پرسشنامه از شیوه توافق داوران یا اعتبار محتوایی بهره گرفته شد. به این نحو که مبتنی بر روش دلفی ابتدا پرسشنامه اولیه‌ای با پرسش‌های باز طراحی ‌شده و بین 10 نفر از پژوهشگران حوزه عدالت اجتماعی و اساتید رشته علوم سیاسی توزیع گردید. با بررسی نتایج پرسشنامه اولیه و انتخاب 3 موهبت دانش، خویشاوندی و ثروت به‌عنوان 3 موهبت اصلی اثرگذار بر عرصه رقابت سیاسی از سوی نخبگان منتخب در روش دلفی، پرسشنامه ثانویه‌ای با پرسش‌های بسته طراحی شده و بار دیگر میان نخبگان منتخب توزیع گردید. پس از تائید محتوایی پرسشنامه، نبود ابهام در پرسش‌ها و چارچوب‌بندی مناسب، پرسشنامه نهایی به‌صورت تصادفی در شهرهایی از سراسر کشور توزیع گردید. پرسشنامه از چهار بخش ویژگی‌های فردی پاسخگو، موهبت اجتماعی ثروت، موهبت اجتماعی روابط خویشاوندی و موهبت اجتماعی دانش تشکیل‌شده بود. در سه بخش موهبت اجتماعی ثروت، موهبت اجتماعی خویشاوندی و موهبت اجتماعی دانش پرسش‌ها به نحوی تعیین شد که پاسخگویان جامعه ایران امروز را با جامعه عادل بسنجند. باید به این امر توجه می­شد که مفهوم جامعه عادل یک جامعه ذهنی و نسبی است. برخی ممکن است برای این مفهوم جامعه­ای مطلوب و آرمانی را در ذهن خود ترسیم کنند، یا برخی یکی از جوامع موجود در دنیای امروز را به‌عنوان الگوی جامعه عادل برای خود در نظر می­گیرند و برخی هم از جامعه عادل، جامعه مهدوی را برداشت می­کنند. به‌منظور نزدیک کردن برداشت­های مختلف افراد از مفهوم جامعه عادل، به ایشان توضیح داده شد که منظور از جامعه عادل جامعه‌ای است که ایران امروز، با نظام سیاسی جمهوری اسلامی می‌تواند و باید به سمت آن حرکت کند. پاسخگو در پاسخ دادن یا ندادن به پرسش‌ها مختار بود و به آن اطمینان داده شد که هویت آن‌ها محفوظ بوده و از پرسشنامه‌ای که پرکرده‌اند تنها در این پژوهش استفاده خواهد شد.

4. داده‌های توصیفی

۱-۴. سن

67.53 درصد پاسخگویان در دامنه سنی 20 تا 29 سال قرار داشتند. 22.51 درصد آنان در دامنه سنی 30 تا 40 سال، 7.38 درصد آنان در دامنه سنی 41 تا 50 سال و 2.58 درصد آنان در دامنه سنی بالای 51 سال قرار داشتند. بر این اساس می‌توان گفت نتایج این پژوهش به‌سوی نسل جوان جامعه گرایش دارد.

۲-۴. جنسیت

52.40 درصد از پاسخگویان آقایان و 47.60 درصد پاسخگویان بانوان بودند. با وجود آنکه شیوه توزیع پرسشنامه نمونه‌گیری تصادفی بود و طبقه‌بندی مبتنی بر جنسیت در پژوهش پیش‌بینی ‌نشده بود، اما در پس ذهنی همکاران توزیع‌کننده پرسشنامه‌ها مسئله رعایت نسبت جنسیتی نقش بسته بود. به همین جهت شاهد درصدهایی نزدیک درصدهای اعلامی مرکز آمار در سرشماری نفوس و مسکن سال 1390 هستیم. توضیح آنکه در سرشماری نفوس و مسکن سال 1390، 50.37 درصد ساکنین شهرهای ایران آقایان و 49.63 درصد بانوان بودند (مرکز آمار ایران، 1390).

۳-۴. سطح تحصیلات

سطح تحصیلات 16.61 درصد پاسخگویان دیپلم و زیر دیپلم، 36.90 درصد کارشناسی، 35.06 درصد کارشناسی­ارشد، 8.49 درصد دکترا و 1.48 درصد حوزوی بود. 1.48 درصد نیز سطح تحصیلات خود را اظهار ننمودند. بیشترین فراوانی جمعیتی در سطح تحصیلات حجم نمونه مربوط به افرادی بود که فارغ‌التحصیل و یا در حال تحصیل در مقطع کارشناسی بودند. پس‌ازآن نیز فارغ‌التحصیلان و یا افراد در حال تحصیل مقطع کارشناسی ارشد قرار دارند.

۴-۴. قومیت

با توجه به گستره جغرافیایی پژوهش شاهد حضور قومیت­های مختلف در بین پاسخگویان بودیم. مبتنی بر پاسخ پاسخگویان 40.59 درصد پاسخگویان فارس، 31.73 درصد آذری (همچنین آذربایجانی، ترک، تورک و...)، 5.54 درصد کُرد، 2.58 درصد لُر و 5.54 درصد از سایر قومیت‌ها بودند. 14.02 درصد نیز به این پرسش پاسخ نداده بودند یا پاسخ­های غیرقابل‌قبول مانند ایرانی، شیعه، تهرانی و... داده بودند. نکته قابل‌توجه احتمال تورش قومیت ندانستن فارس بودن و نیز موضع­گیری منفی در قبال این پرسش بود که در قالب پاسخ­های غیرقابل‌قبول و یا عدم پاسخ خود را نشان می­دهد.

۵-۴. سطح درآمد ماهانه خانوار

درآمد ماهانه خانوار 18.45 درصد پاسخگویان زیر یک‌میلیون تومان، 35.06 درصد بین یک تا دو میلیون تومان، 22.14 درصد بین دو تا چهار میلیون تومان و 2.95 درصد نیز بالاتر از چهار میلیون تومان بود. 21.40 درصد نیز از پاسخ به این پرسش استنکاف ورزیدند. با توجه به درصد بالای افرادی که از بیان میزان درآمد ماهانه خانوار خود خودداری ورزیدند و نیز مراجعه به سایر پژوهش‌ها می‌توان گفت چندان نمی‌توان بر روی خوداظهاری در امور مالی تکیه کرد و احتمالاً خوداظهاری با میزان واقعی درآمد ماهانه خانوار متفاوت باشد. یکی از پژوهش‌ها این امر را ادله‌ای بر دارا بودن مشی محافظه‌کاری در نظر گرفته است. در آن پژوهش نیز عموم پاسخگویان علاقه به بیان میزان دقیق درآمد ماهانه خانوار خود نداشتند و آن را امری شخصی، محرمانه و خصوصی تلقی می‌کردند (مددلو، 1393، ص.87).

5. یافته‌های تحلیلی

۱-5. موهبت اجتماعی ثروت

خاستگاه موهبت اجتماعی ثروت، حوزه اقتصاد یک جامعه است. این موهبت، راهبر و نیز ثمره تعاملات اقتصادی است و بر اساس اصل سودمحوری وظیفه راهبری و هدایتگری تعاملات اقتصادی را انجام می‌دهد. ثروت توانا و علاقه‌مند به نفوذ در حوزه سیاست و تسلط بر آن است. شاید بتوان از جمله نشانه­های چنین توانایی و علاقه‌مندی را رسوخ نظریات انتخاب عقلانی از علم اقتصاد به تحلیل رفتار رأی­دهی معرفی کرد. این بخش پرسشنامه از دو پرسش تشکیل ‌شده بود. در پرسش نخست از پاسخگویان خواسته شد احتمال دستیابی یک فرد از طبقه ثروتمند (20 درصد جامعه با بالاترین درآمد) را به منصب ریاست­جمهوری با احتمال رسیدن یک فرد از طبقه فقیر (20 درصد جامعه با کمترین درآمد) مقایسه کنند. 8.86 درصد از پاسخگویان احتمال دستیابی این دو فرد فرضی را برابر دانسته بودند. 17.34 درصد احتمال دستیابی فرد ثروتمند را تا دو برابر، 7.01 درصد از دو تا چهار برابر، 8.86 درصد از چهار تا شش برابر، 1.11 از شش تا هشت برابر و 46.86 درصد بیش از هشت برابر از احتمال دستیابی یک فرد فقیر بیشتر می‌دانستند. 9.96 درصد نیز به این پرسش پاسخ ندادند.

در پرسش دوم این بخش از پاسخگویان خواسته شد احتمال دستیابی یک فرد از طبقه ثروتمند (20 درصد جامعه با بالاترین درآمد) را به منصب ریاست­جمهوری با احتمال رسیدن یک فرد از طبقه فقیر (20 درصد جامعه با کمترین درآمد) در جامعه عادل مقایسه کنند. 62.36 درصد پاسخگویان احتمال دستیابی دو فرد فرضی پرسش را برابر دانسته بودند. 13.28 درصد احتمال دستیابی فرد ثروتمند را تا دو برابر، 4.06 درصد از دو تا چهار برابر، 1.11 درصد از چهار تا شش برابر و به همین نسبت از شش تا هشت برابر و 8.12 درصد بیش از هشت برابر از احتمال دستیابی یک فرد فقیر بیشتر می‌دانستند. 9.96 درصد نیز به این پرسش پاسخ ندادند.

در تحلیل نتایج این بخش از پرسشنامه باید گفت که برای جامعه ایران امروز 8.86 از پاسخگویان موهبت اجتماعی ثروت را معیار اثرگذار در دستیابی فرد به منصب ریاست­جمهوری نمی‌دانند. در مقابل 81.18 درصد از پاسخگویان آن را معیاری اثرگذار می‌دانند و نزدیک به نیمی از آن‌ها (46.86 درصد از معتقدان به اثرگذاری معیار ثروت) اثرگذاری آن را افزایش احتمال دستیابی کاندیدای ثروتمند به بیش از هشت برابر احتمال دستیابی کاندیدای فقیر ارزیابی می‌نمودند. از سوی دیگر بیشتر پاسخگویان در جامعه عادلی که در ذهنشان ترسیم می‌نمودند موهبت اجتماعی ثروت را معیار اثرگذاری در یک جامعه عادل در امر مشارکت سیاسی آن نمی‌دانستند. برای جامعه عادل 62.36 درصد پاسخگویان موهبت ثروت را در امر مشارکت سیاسی اثرگذار نمی‌دانستند. 13.28 درصد افراد هم حداکثر اثرگذاری آن را افزایش احتمال دستیابی فرد فرضی ثروتمند تا 2 برابر فرد فرضی فقیر می‌دانستند. مبتنی بر این داده‌ها می‌توان چنین نتیجه­گیری کرد که از نظر جمعیت نمونه نظام سیاسی جمهوری اسلامی فعلاً نتوانسته از نفوذ موهبت اجتماعی ثروت و سلطه آن بر حوزه سیاست به‌قدر کفایت جلوگیری کند و فاصله بسیاری در این جلوگیری با یک جامعه عادل دارد.

۲-5. موهبت اجتماعی خویشاوندی

در بخش موهبت اجتماعی خویشاوندی دامنه گسترده‌ای از روابط اجتماعی را درون یک جامعه جمع­گرا تشکیل می­دهد. خویشاوندگرایی می­تواند از ارتباطات والدین و فرزندان شروع شود و با گستردن دایره آن به حد طایفه­گرایی برسد. آنچه در این بخش به‌عنوان مصداق موهبت اجتماعی خویشاوندی مورد پرسش قرار گرفت ارتباط پدر و فرزندی بود. به دیگر سخن عینی­ترین رابطه خویشاوندی در این بخش مورد پرسش قرار گرفت.همانند بخش پیشین این بخش نیز از دو سؤال تشکیل‌شده بود. در پرسش نخست از پاسخگویان خواسته شد احتمال دستیابی فرزند یک رئیس­جمهور را به منصب مدنظر این پژوهش ارزیابی کنند. 53.14 درصد از پاسخگویان این احتمال را در حد خیلی کم ارزیابی کرده بودند، 7.01 درصد در حد کم، 22.51 درصد متوسط، 4.43 درصد زیاد و 3.69 درصد این احتمال را در حد خیلی زیاد ارزیابی کرده بودند. 9.23 درصد نیز به این پرسش پاسخ ندادند.

در پرسش دوم از پاسخگویان خواسته شد این احتمال را در جامعه عادل ارزیابی کنند. 64.58 درصد از پاسخگویان این احتمال را در حد خیلی کم، 4.43 درصد کم، 19.93 درصد متوسط، 1.11 درصد زیاد و 0.74 درصد در حد خیلی زیاد ارزیابی کرده بودند. 9.23 درصد نیز به این پرسش پاسخ نداده بودند.

در تحلیل این بخش باید گفت 60.15 درصد معتقدند که موهبت اجتماعی رابطه خویشاوندی معیار اثرگذاری حداقل در دستیابی فرد به ریاست­جمهوری و در نگاهی کلان­تر در حوزه سیاست جامعه ایران امروز نیست. 22.51 درصد نیز اثرگذاری آن را در حد متوسط دانسته و تنها 8.12 درصد معتقد به اثرگذار بودن آن در حوزه سیاست جامعه امروز ایران بودند. برابر با 69 درصد این جمعیت نمونه در نسبت با جامعه عادل نیز معیار خویشاوندی را معیار اثرگذاری در حوزه سیاست نمی‌دانستند. 19.93 درصد اثرگذاری آن را در حد متوسط و 1.85 درصد نیز قائل به اثرگذار بودن آن در جامعه عادل بودند. مبتنی بر داده­های حاضر می‌توان ادعا کرد که از دید اکثر جمعیت نمونه موهبت اجتماعی روابط خویشاوندی به‌عنوان معیار مسلط حوزه خانواده نباید در یک جامعه عادل حداقل در انتخاب رئیس‌جمهور، در نگاهی کلان در امر مشارکت سیاسی و در نگاهی کلان­تر در حوزه سیاست معیار مسلط باشد. به نظر جمعیت نمونه پژوهش حاضر نظام سیاسی جمهوری اسلامی در جلوگیری از سلطه روابط خویشاوندی بر انتخاب رئیس­جمهور و امر مشارکت سیاسی به جامعه عادل شباهت دارد؛ زیرا 82.66 درصد اعتقاد داشتند که در ایران امروز موهبت اجتماعی روابط خویشاوندی معیار قابل اتکایی در مشارکت سیاسی نیست و احتمال اثرگذاری آن و دستیابی به منصب ریاست­جمهوری به‌واسطه آن حداکثر متوسط است.

۳-5. موهبت اجتماعی دانش

در سنجش اثرگذاری موهبت اجتماعی دانش با ابهامی روبه‌رو بودیم و آن چگونگی تعیین بهره­مندی یک کاندیدا از این موهبت بود. در پاسخ نخست ارزیابی سطح مدارک تحصیلی به‌عنوان برطرف­کننده این ابهام طرح شد اما به جهت امکان دستیابی آسان به مدارک تحصیلی در جامعه ایران امروز چنین پاسخی قابل‌اتکا نبود. به دیگر سخن لزوماً مدرک تحصیلی بالا نشان­دهنده سطح دانش بالا نیست. نشانه­های چنین ابهامی که پژوهشگران این پژوهش را درگیر خود ساخته بود در اضطراب پاسخ­ها نیز خود را نشان می­دهد.

بخش چهارم پرسشنامه که به ارزیابی موهبت اجتماعی دانش می‌پرداخت همانند دو بخش پیشین از دو پرسش تشکیل‌شده بود. در پرسش نخست از پاسخگویان درخواست شده بود احتمال دستیابی یک فرد با سطح دانش پایین را به منصب ریاست­جمهوری در جامعه ایران امروز ارزیابی نمایند. 38.75 درصد از پاسخگویان میزان این احتمال را در حد خیلی کم، 10.33 درصد در حد کم، 23.62 درصد در حد متوسط، 11.81 درصد در حد زیاد و 7.38 درصد این احتمال را در حد خیلی زیاد ارزیابی کرده بودند. 8.12 درصد از افراد نیز به این پرسش پاسخ نداده بودند.

در پرسش دوم از پاسخگویان خواسته شد این احتمال را در نسبت با جامعه عادل ارزیابی کنند. اکثریت پاسخ‌دهندگان، یعنی 73.06 درصد آنان، احتمال رئیس­جمهور شدن فردی با سطح دانش پایین را در یک جامعه عادل در حد خیلی کم ارزیابی کرده بودند. 6.27 درصد نیز این احتمال را در حد کم، 8.12 درصد در حد متوسط و 1.11 این احتمال را در حد زیاد و به همین نسبت در حد خیلی زیاد ارزیابی کرده بودند. 10.33 درصد نیز پاسخی به این پرسش نداده بودند.

در تحلیل این بخش باید گفت که نزدیک به نیمی از جمعیت نمونه یعنی 49.08 درصد از پاسخگویان جایگاه دانش در ایران امروز را در نسبت با دستیابی به منصب ریاست­جمهوری جایگاه بالایی می‌دانند و احتمال دستیابی فردی با سطح دانش پایین به این منصب را در حد خیلی کم و کم می‌دانند. 23.62 درصد از پاسخگویان این جایگاه را در حد متوسط می‌دانند و 19.19 درصد نیز جایگاه دانش را بالا ندانسته و احتمال دستیابی فردی با سطح دانش پایین به این منصب را در حد زیاد و خیلی زیاد می‌دانند.

اما در نسبت با یک جامعه عادل 79.34 درصد از پاسخگویان جایگاه دانش را در منصب مورد سؤال در جامعه عادل جایگاهی بالا و موردتوجه ارزیابی می‌کنند. 8.12 درصد آنان این جایگاه را متوسط دانسته و تنها 2.21 درصد جایگاه آن را بالا نمی‌دانند. اگرچه در باب جایگاه دانش در ایران امروز در امر مشارکت سیاسی میان جمعیت نمونه اختلاف‌نظر دیده می‌شود (و چرایی این اضطراب در نگاه مسئله‌ای مهم و قابل‌اعتنا برای پژوهندگان باید باشد)، اما اکثریت متفق‌القول‌اند که حداقل یکی از معیارهای مهم و تنها معیار مهم از بین سه موهبت اجتماعی موردسنجش این پژوهش برای دستیابی به منصب ریاست­جمهوری دارا بودن سطح دانش قابل‌قبول است. بر این اساس می‌توان گفت حداقل از بین سه موهبت اجتماعی موردسنجش این پژوهش، از دید جمعیت نمونه موهبت اجتماعی دانش می‌تواند معیار مسلط در امر مشارکت سیاسی ذیل حوزه سیاست باشد. همچنین پس از کنترل موهبت اجتماعی خویشاوندی در عدم نفوذ و سلطه بر حوزه سیاست، نظام جمهوری اسلامی در تلاش برای تثبیت معیار دانش به‌عنوان یک معیار مهم در حوزه سیاست بهتر از کنترل عدم نفوذ و سلطه موهبت اجتماعی ثروت بر حوزه سیاست عمل کرده است.

6. تحلیل ترکیبی یافته‌ها

در تحلیل ترکیبی یافته‌ها پاسخ آن دسته از پاسخگویان موردبررسی و مداقه قرار گرفت که به هر سه پرسش مندرج در دو بخش مختلف پاسخ داده بودند. به‌طور مثال در نسبت سنجی میان سطح درآمد پاسخگویان و موهبت اجتماعی ثروت پاسخ آن دسته از پاسخگویان مورد مداقه قرار گرفت که به هر سه سؤال سطح درآمد، سنجش احتمال مدنظر در ایران امروز و نیز جامعه عادل پاسخ داده باشند.

۱-6. نسبت­سنجی میان سطح درآمد پاسخگویان و موهبت اجتماعی ثروت

الف. سطح درآمدی زیر یک‌میلیون تومان

18.45 درصد از کل جمعیت نمونه در بخش اول پرسشنامه میزان درآمد ماهانه خانواده خود را زیر یک‌میلیون تومان اظهار کرده بودند. تنها 13.04 درصد از پاسخگویان این گروه احتمال رسیدن یک فرد از طبقه ثروتمند (20 درصد جامعه با بالاترین درآمد) به منصب ریاست­جمهوری را با احتمال رسیدن یک فرد از طبقه فقیر (20 درصد جامعه با کمترین درآمد) در ایران امروز برابر دانسته بودند. 30.43 درصد این احتمال را تا 2 برابر بیشتر برای فردی از طبقه ثروتمند، 4.35 درصد از 2 تا 4 برابر، 8.70 درصد از 4 تا 6 برابر و 43.48 درصد بیش از 8 برابر را برای این احتمال ارزیابی کرده بودند. جمع درصدی بیش از دو برابر در این گروه نسبت به جامعه ایران امروز 56.52 درصد است. 60.87 درصد همین گروه نسبت چنین احتمالی را در یک جامعه عادل برابر دانسته، 17.39 درصد تا 2 برابر بیشتر، 4.35 درصد از 2 تا 4 برابر، به همین نسبت از 4 تا 6 برابر و باز به هم نسبت از 6 تا 8 دانسته بودند. 8.70 نیز بیش از 8 برابر را احتمال داده بودند. جمع درصدی بیش از دو برابر در این گروه 21.74 درصد است.

ب. سطح درآمدی بین یک تا دو میلیون تومان

در این گروه درآمدی که 35.06 درصد از کل جمعیت نمونه را تشکیل می‌دهند؛ تنها 9.30 درصد احتمال مدنظر را در ایران امروز برابر می‌دانند. 18.60 درصد تا 2 برابر بیشتر، 11.63 درصد از 2 تا 4 برابر، 9.30 درصد از 4 تا 6 برابر، 2.33 درصد از 6 تا 8 برابر و 48.84 درصد بیش از 8 برابر این احتمال را ارزیابی می‌کنند. جمع درصدی بیش از دو برابر، 72.09 درصد است. 79.07 درصد این گروه در رابطه با ارزیابی این احتمال در یک جامعه عادل نسبت را برابر دانستند. 11.63 درصد نیز تا 2 برابر بیشتر، 2.33 درصد از 2 تا 4 برابر و 6.98 درصد نیز بیش از 8 برابر را در نظر می‌گرفتند. جمع درصدی بیش از دو برابر در جامعه عادل در این گروه 9.30 درصد است.

پ. سطح درآمدی بیش از دو میلیون تومان

این گروه که 25.09 درصد از کل جمعیت نمونه را تشکیل می‌دهد، در اصل ترکیب دو گروه سطح درآمدی بین دو تا چهار میلیون تومان در ماه و سطح درآمدی بیش از چهار میلیون تومان در ماه است. دلیل این ترکیب تعداد اندک پاسخگویان قرارگرفته در سطح درآمدی بیش از چهار میلیون تومان در ماه (8 پاسخگو= 2.95 درصد از کل جمعیت پاسخگو) است. در این گروه تنها 3.33 درصد افراد احتمال مدنظر در ایران امروز را برابر در نظر گرفتند. 16.67 درصد نیز این احتمال را تا 2 برابر بیشتر، 10 درصد از 2 تا 4 برابر، 13.33 درصد از 4 تا 6 برابر و 56.67 درصد بیش از 8 برابر در نظر می‌گرفتند. جمع درصدی احتمال بیش از دو برابر، 80 درصد است. 46.67 درصد از افراد این گروه این نسبت را در جامعه عادل برابر، 26.67 درصد تا 2 برابر، 10 درصد از 2 تا 4 برابر و 16.67 درصد نیز نسبت را بیش از 8 برابر دانستند. جمع درصدی بیش از دو برابر در این گروه در جامعه عادل 26.67 درصد است. با وجود جایگاه بالای موهبت اجتماعی ثروت در حوزه سیاست ایران امروز از دید همه گروه­ها، فهم از میزان بالا بودن این جایگاه با بالا رفتن سطح درآمد افزایش می­یابد.

جدول شماره (1): موهبت اجتماعی ثروت در ایران امروز

موهبت اجتماعی ثروت در ایران امروز (مصداق دو دهک بالا در برابر دو دهک پایین جامعه)

گروه‌ها

نسبت­سنجی

سطح درآمدی زیر یک‌میلیون تومان

سطح درآمدی بین یک تا دو میلیون تومان

سطح درآمدی بیش از دو میلیون تومان

برابر

13.04 درصد

9.30 درصد

3.33 درصد

بین یک تا دو برابر

30.43 درصد

18.60 درصد

16.67 درصد

بیش از دو برابر

56.52 درصد

72.09 درصد

80 درصد

 

جدول شماره(2): موهبت اجتماعی ثروت در یک جامعه عادل

موهبت اجتماعی ثروت در یک جامعه عادل (مصداق دو دهک بالا در برابر دو دهک پایین جامعه)

گروه‌ها

نسبت­سنجی

سطح درآمدی زیر یک‌میلیون تومان

سطح درآمدی بین یک تا دو میلیون تومان

سطح درآمدی بیش از دو میلیون تومان

نسبت برابر

60.87 درصد

79.07 درصد

46.67 درصد

نسبت بین یک تا دو برابر

17.39 درصد

11.63 درصد

26.67 درصد

نسبت بیش از دو برابر

21.74 درصد

9.30 درصد

26.67 درصد

 

             

در سطح درآمدی بیش از دو میلیون تومان فهم نسبت برابر احتمال طرح‌شده در جامعه عادل به زیر 50 درصد کشیده می‌شود. می­توان در شرح چنین نگاهی به یک جامعه عادل به علاقه ثروت جهت تبدیل‌شدن به موهبت اجتماعی مسلط در تمامی حوزه­های اجتماعی اشاره کرد. این علاقه، بر اساس نتایج داده­های این بخش، در صاحبان این موهبت اجتماعی (به نسبت دو گروه دیگر) نیز تقویت می­شود. صاحبان موهبت اجتماعی ثروت فرصت­های بیشتری در حوزه­های دیگر اجتماعی دارند و می­توانند اثر بیشتری در شکل­دهی غیرمستقیم نحوه ترسیم جامعه عادل ایفا کنند. جامعه عادلی که در آن ثروت موهبت اجتماعی مسلط تمامی حوزه­های اجتماعی معرفی می­شود. البته لزوماً چنین نگاهی با سطح درآمد ماهیانه ارتباط مستقیم ندارد و سخن گفته‌شده در حد یک احتمال برآمده از نتایج این بخش از پژوهش است. همچنانی که مشاهده می­کنیم گروه سطح درآمدی زیر یک‌میلیون نیز در اثربخش دانستن موهبت اجتماعی ثروت پس از گروه سطح درآمدی بالای دو میلیون قرار می­گیرند و از بین سه گروه بالاترین میزان بی­اعتبار دانستن ثروت در احتمال مدنظر در یک جامعه عادل به گروه دوم، یعنی گروه سطح درآمدی بین یک تا دو میلیون قرار دارد. چرایی عدم تبعیت نوع نگاه به موهبت اجتماعی ثروت در حوزه سیاست یک جامعه عادل از سطح درآمد خود می‌تواند موضوع پژوهشی مجزا و قابل‌طرح باشد.

۲-6. نسبت­سنجی میان قومیت پاسخگویان و موهبت اجتماعی خویشاوندی

در نسبت­سنجی میان قومیت پاسخگویان و موهبت اجتماعی خویشاوندی، پاسخگویان به دو گروه قومیت فارس و سایر قومیت­ها تقسیم‌ شده و بر اساس این تقسیم­بندی پاسخ­ها مورد تحلیل قرار گرفت. در گروه قومیت فارس که 40.59 درصد از کل پاسخگویان را دربرمی‌گیرد دیدگاه­ها در باب احتمال اثرگذاری موهبت اجتماعی خویشاوندی با مصداق فرزند یک رئیس­جمهور بودن در جامعه ایران امروز به شرح ذیل است:

56.86 درصد از پاسخگویان میزان این احتمال را در حد خیلی کم، 13.73 درصد در حد کم، 21.57 درصد در حد متوسط، 3.92 در حد زیاد و به همین نسبت در حد خیلی زیاد می‌دانستند. در این گروه دیدگاه­ها در رابطه با احتمال طرح‌شده در نسبت با یک جامعه عادل نیز به شرح ذیل است:

70.59 درصد در حد خیلی کم، 7.84 در حد کم، 19.61 در حد متوسط و 1.96 درصد در حد زیاد چنین احتمالی را ارزیابی کرده بودند.

در گروه سایر قومیت­ها که 45.39 درصد از کل پاسخگویان را تشکیل می­دهد، در رابطه با ارزیابی احتمال طرح‌شده در نسبت با جامعه ایران امروز نتایج ذیل کسب شد:

60.61 درصد در حد خیلی کم، 4.55 در حد کم، 24.24 در حد متوسط، 4.55 درصد در حد زیاد و 6.06 درصد در حد خیلی زیاد چنین احتمالی را ارزیابی کرده بودند.

جدول شماره (3): موهبت اجتماعی روابط خویشاوندی در ایران امروز

موهبت اجتماعی روابط خویشاوندی در ایران امروز (مصداق ریاست­جمهوری فرزند یک رئیس­جمهور)

گروه‌ها

نسبت­سنجی

قومیت فارس

سایر قومیت­ها

خیلی کم و کم

70.59 درصد

65.15 درصد

متوسط

21.57 درصد

24.24 درصد

زیاد و خیلی زیاد

7.84 درصد

10.61 درصد

 

جدول شماره (4): موهبت اجتماعی روابط خویشاوندی در یک جامعه عادل

موهبت اجتماعی روابط خویشاوندی در یک جامعه عادل (مصداق ریاست­جمهوری فرزند یک رئیس­جمهور)

گروه‌ها

نسبت­سنجی

قومیت فارس

سایر قومیت­ها

خیلی کم و کم

78.43 درصد

74.24 درصد

متوسط

19.61 درصد

24.24 درصد

زیاد و خیلی زیاد

1.96 درصد

1.52 درصد

 

در تحلیل داده­های ترکیبی این بخش می­توان گفت موهبت اجتماعی روابط خویشاوندی از دید هر دو گروه نباید به معیار مسلط در امر مشارکت سیاسی و احتمالاً در حوزه سیاست تبدیل شود و در این نوع نگاه میان هر دو گروه به‌طورکلی هم­آهنگی وجود دارد؛ اما آنچه شایسته مداقه بیشتر است مسئله احتمال اثرگذاری کمتر روابط خویشاوندی در امر مشارکت سیاسی از دید گروه قومیت فارس نسبت به گروه سایر قومیت‌ها است. باوجود آنکه نسبت‌ها در این تفاوت نزدیک است اما اصل وجود این تفاوت قابلیت مداقه و تأمل بیشتر را دارد؛ زیرا که تفاوت در ارزیابی میزان اثرگذاری این موهبت اجتماعی در امر مشارکت سیاسی خود را در ترسیم جامعه عادل نیز نشان می­دهد.

۳-6. نسبت­سنجی میان سطح مدرک تحصیلی پاسخگویان و موهبت اجتماعی دانش

برای این نسبت­سنجی جمعیت نمونه به دو گروه دارای مدرک (و در حال تحصیل) تا مقطع کارشناسی و گروه دارندگان مدرک کارشناسی­ارشد و بالاتر تقسیم شد. دارندگان (و در حال تحصیلان) حوزوی نیز جزو گروه دوم محاسبه شدند. گروه دارندگان تا مدرک کارشناسی 53.51 درصد از کل جمعیت نمونه را به خود اختصاص داده بودند و گروه دارندگان مدرک کارشناسی­ارشد و بالاتر 45.02 درصد از کل جمعیت نمونه را به خود اختصاص داده بودند.

گروه دارندگان تا مدرک کارشناسی در نسبت‌سنجی احتمال طرح‌شده ذیل موهبت اجتماعی دانش برای ایران امروز ارزیابی‌های ذیل را انجام دادند: 35.29 درصد از افراد شامل این گروه احتمال طرح‌شده را در حد خیلی کم، 11.76 درصد در حد کم، 29.41 درصد در حد متوسط، 13.24 درصد در حد زیاد و 10.29 در حد خیلی زیاد ارزیابی کردند. به بیان خلاصه‌وار 47.06 درصد در حد خیلی کم و کم، 29.41 درصد در حد متوسط و 23.53 درصد در حد زیاد و خیلی ارزیابی کردند. 80.88 درصد از افراد مشمول این گروه نیز احتمال مدنظر را در نسبت با یک جامعه عادل در حد خیلی کم، 7.35 درصد در حد کم، 10.29 درصد در حد متوسط و 1.47 درصد نیز در حد زیاد ارزیابی کردند. به بیان خلاصه‌وار 88.24 درصد در حد خیلی کم و کم، 10.29 درصد در حد متوسط و 1.47 درصد در حد زیاد ارزیابی کردند. در گروه دارندگان مدرک کارشناسی­ارشد و بالاتر درصد اظهارنظرها در نسبت با ایران امروز به شرح ذیل بود: 48 درصد در حد خیلی کم، 14.67 درصد کم، 22.67 درصد متوسط، 10.67 درصد زیاد و 4 درصد در حد خیلی زیاد ارزیابی کرده بودند. به بیان خلاصه‌وار 62.67 درصد از افراد مشمول این گروه در حد خیلی کم و کم، 22.67 درصد در حد متوسط و 14.67 درصد در حد زیاد و خیلی زیاد ارزیابی کرده بودند.

در این گروه 80 درصد از افراد احتمال طرح‌شده را در نسبت با یک جامعه عادل در حد خیلی کم، 5.33 درصد در حد کم، 9.33 درصد متوسط، 1.33 درصد زیاد و 4 درصد خیلی زیاد سنجیدند. به بیان خلاصه‌وار 85.33 درصد از افراد مشمول این گروه در حد خیلی کم و کم، 9.33 درصد در حد متوسط و 5.33 درصد در حد زیاد و خیلی زیاد ارزیابی نموده بودند.

جدول شماره (5): موهبت اجتماعی دانش در ایران امروز

موهبت اجتماعی دانش در ایران امروز (مصداق ریاست­جمهوری با سطح دانش پایین)

گروه‌ها

نسبت­سنجی

دارندگان تا مدرک کارشناسی

دارندگان مدارک کارشناسی­ارشد و بالاتر

خیلی کم و کم

47.06 درصد

62.67 درصد

متوسط

29.41 درصد

22.67 درصد

زیاد و خیلی زیاد

23.53 درصد

14.67 درصد

 

جدول شماره (6): موهبت اجتماعی دانش در یک جامعه عادل

موهبت اجتماعی دانش در یک جامعه عادل (مصداق ریاست­جمهوری با سطح دانش پایین)

 

گروه‌ها

نسبت­سنجی

دارندگان تا مدرک کارشناسی

دارندگان مدارک کارشناسی­ارشد و بالاتر

 

خیلی کم و کم

88.24 درصد

85.33 درصد

 

متوسط

10.29 درصد

9.33 درصد

 

زیاد و خیلی زیاد

1.47 درصد

5.33 درصد

 

 

 

           

«دارندگان تا مدرک کارشناسی» بیش از «دارندگان مدارک کارشناسی­ارشد و بالاتر» معتقدند در ایران امروز به موهبت اجتماعی دانش در امر مشارکت سیاسی کم‌توجهی می‌شود. همین گروه اثرگذاری این موهبت اجتماعی را در یک جامعه عادل اندکی بیش از گروه «دارندگان مدارک کارشناسی­ارشد و بالاتر» ارزیابی می‌کنند. چرایی چنین نگاهی به دانش در بین کسانی که بر اساس مدرک دانشگاهی صاحب دانش محسوب می‌شوند پس از سنجش­های دقیق‌تر و تفصیلی­تر، لایق تأمل و مداقه بیشتر است.

نتیجه‌گیری

فرهنگ سیاسی در نگاهی ساده­سازانه همان ذهنیت جمعی یک جامعه نسبت به عناصر حوزه سیاست است. این ذهنیت در کنش­های سیاسی عیان می­شود و در نسبتی رفت و برگشتی حوزه سیاست را می­سازد و ساخته می­شود. ذهنیت جمعی ذیل مفاهیم اجتماعی ساخته می­شود و یکی از این مفاهیم مهم، عدالت اجتماعی است. عدالت اجتماعی بر شیوه تعاملات در حوزه سیاست اثرات فراوانی دارد و می­توان نوع، شیوه و مصداق مشارکت سیاسی را با ادراک عدالت اجتماعی ذهنیت جمعی یک جامعه تبیین، تفسیر و یا تغییر داد. در جستجوی معنای مفهوم عدالت به نظریه برابری پیچیده والزر می­رسیم که سعی دارد به‌جای تعریف عدالت، به ساختارهای اجتماعی عادلانه بپردازد. عدالت از نظر والزر حفظ مرزهای بیرونی هر حوزه اجتماعی و توزیع درونی مواهب اجتماعی هر حوزه مبتنی بر معیار متعلق به آن حوزه است. با صرف­نظر از مبانی وحدت‌گریز نگاه والزر و توجه به سطح ثمره­ای آن در این پژوهش ابتدا در پی بیان اهمیت داشتن فهم وضع موجود بودیم. در ادامه در پی فهم نوع نگاه ایرانیان به عدالتی بودیم که باید در حوزه سیاست وجود داشته باشد. عدالتی که تجلی آن سلطه موهبتی اجتماعی بر حوزه سیاست بود. سلطه­ای که از دید ایرانیان به عادلانه بودن شرایط مشارکت سیاسی و دستیابی افراد به قدرت سیاسی از طریق مشارکت سیاسی ترجمه می­شود. تحلیل داده­های پرسشنامه­ای که به این منظور طراحی شد، به‌طور اختصار نتایج ذیل را بر ما عیان می­سازد:

اول. از نظر جمعیت نمونه نظام سیاسی جمهوری اسلامی فعلاً نتوانسته است از نفوذ موهبت اجتماعی ثروت و سلطه آن بر حوزه سیاست به‌قدر کفایت جلوگیری کند و فاصله بسیاری در این جلوگیری با یک جامعه عادل دارد.

دوم. موهبت اجتماعی روابط خویشاوندی به‌عنوان معیار مسلط حوزه خانواده نباید در یک جامعه عادل حداقل در انتخاب رئیس­جمهور، در نگاهی کلان در امر مشارکت سیاسی و در نگاهی کلان­تر در حوزه سیاست معیار مسلط باشد.

سوم. نظام سیاسی جمهوری اسلامی در جلوگیری از سلطه روابط خویشاوندی بر انتخاب رئیس‌جمهور و امر مشارکت سیاسی به جامعه عادل شباهت دارد.

چهارم. از بین سه موهبت اجتماعی موردسنجش این پژوهش، از دید جمعیت نمونه موهبت اجتماعی دانش می‌تواند معیار مسلط در امر مشارکت سیاسی ذیل حوزه سیاست باشد.

پنجم. نظام جمهوری اسلامی در تثبیت معیار دانش به‌عنوان یک معیار مهم در حوزه سیاست بهتر از کنترل عدم نفوذ و سلطه موهبت اجتماعی ثروت بر حوزه سیاست عمل کرده است.

ششم. با وجود جایگاه بالای موهبت اجتماعی ثروت در حوزه سیاست ایران امروز، فهم از میزان بالا بودن این جایگاه با بالا رفتن سطح درآمد افزایش می­یابد.

هفتم. نوع نگاه به موهبت اجتماعی ثروت در حوزه سیاست یک جامعه عادل لزوماً از سطح درآمد تبعیت نمی­کند.

هشتم. روابط خویشاوندی در امر مشارکت سیاسی از دید قومیت فارس نسبت به سایر قومیت­ها از احتمال اثرگذاری کمتری برخوردار است.

نهم. «دارندگان تا مدرک کارشناسی» بیش از «دارندگان مدارک کارشناسی­ارشد و بالاتر» معتقدند در ایران امروز به موهبت اجتماعی دانش در امر مشارکت سیاسی کم‌توجهی می­شود.

کتابنامه
عریضی سامانی، سیدحمیدرضا؛ گل پرور، محسن (1384). «رابطه بین رویکردهای عدالت اجتماعی با مؤلفه‌های برابری سیاسی». رفاه اجتماعی، شماره 16، صص. 293-318.
قاسمی، علیرضا؛ گراوند، جمشید و فرهادی، سمیه (1394). «بررسی رابطه احساس عدالت اجتماعی بر هویت ملی جوانان قوم کُرد (نمونه موردی: شهر قروه)». مطالعات جامعه شناختی جوانان، سال 5، شماره 17، صص. 145-162.
مجیدی، حسن؛ امیدی، مهدی (1397). «بررسی تطبیقی الگوی عدالت از منظر شهید مرتضی مطهری و مایکل والزر». دوفصلنامه دانش سیاسی، سال 14، شماره پیاپی 28، صص. 1-34.
مددلو، رامین (1393). انگیزه‌های رأی‌دهی در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری: مورد انتخابات شهر خوی، تهران: پایان­نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه امام صادق علیه‌السلام.
نوایی لواسانی، محمود؛ صدیق سروستانی، رحمت اله و زاهدی مازندرانی، محمدجواد (1392). «احساس عدالت و عوامل اجتماعی مرتبط با آن. رفاه اجتماعی»، سال 13، شماره 49، صص. 159-186.
واعظی، احمد، (1388). نقد وبررسی نظریه‌های عدالت، قم: مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره).
والزر، مایکل، (1394). حوزه‌های عدالت، در دفاع از کثرت‌گرایی و برابری، ترجمه صالح نجفی، تهران: نشر ثالث، چاپ دوم.
هزارجریبی، جعفر (1390). «بررسی احساس عدالت اجتماعی و عوامل موثر بر آن مطالعه موردی شهر تهران». جامعه‌شناسی کاربردی، سال 22، شماره 43، صص. 41-62.
یعقوبی، داریوش (1388). درک ایرانیان از عدالت، تهران: انتشارات جامعه‌شناسان.
مرکز آمار ایران (23/10/95):
http://nnt.sci.org.ir/sites/nnt/SitePages/report_90/koli/population_report.aspx.
دوره 15، شماره 1 - شماره پیاپی 29
تالیف مقاله
اردیبهشت 1398
صفحه 149-172
  • تاریخ دریافت: 30 دی 1396
  • تاریخ بازنگری: 17 مرداد 1398
  • تاریخ پذیرش: 25 شهریور 1398