تأثیر محیط آموزشی و رسانه‌های ارتباط‌جمعی بر جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان دانشگاه شیراز

نوع مقاله : علمی - پژوهشی (مسایل سیاسی ایران)

نویسندگان

1 هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی و احد جهرم

2 کارشناس ارشد علوم سیاسی

چکیده

هدف مقاله بررسی تأثیر محیط آموزشی و رسانه‌های ارتباط‌جمعی بر جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان دانشگاه شیراز است. شیوه پژوهش در این تحقیق پیمایشی است. داده‌های پژوهش از طریق پرسشنامه و از یک نمونه 400 نفری از 12500 نفر دانشجویان دانشگاه شیراز در سال 1396 گردآوری ‌شد. اساس نظری پژوهش نظریه کارکردگرایی ساختاری است. جامعه‌پذیری سیاسی در سه بعد آگاهی سیاسی و نگرش‌های سیاسی و ارزش‌های سیاسی بررسی شد. متغیرهای مستقل در 7 بُعد دسته‌بندی شدند: عوامل خانوادگی؛ عوامل شخصی و جمعیتی؛ ارتباط با هم‌سالان؛ تعهد مذهبی؛ محیط آموزشی؛ فعالیت داوطلبانه در انجمن‌ها؛ رسانه‌های ارتباط‌جمعی.در این نوشتار تأثیر محیط آموزشی و رسانه‌های ارتباط‌جمعی بر جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان، مد نظر است به‌منظور آزمون فرضیات از آزمون تی، تحلیل واریانس و رگرسیون دومتغیره و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. یافته‌های تحقیق نشان داد که بین سطح تحصیلات، رشته تحصیلی دانشجویان قبل از ورود به دانشگاه و دانشکده‌ای که در آن تحصیل می‌کنند و جامعه‌پذیری سیاسی آن‌ها ارتباط است، درحالی‌که ارتباطی بین استفاده سیاسی از رسانه‌ها ارتباطی و گرایش به استفاده از این رسانه مشاهده نشد. نتیجه کلی پژوهش نشان داد که محیط آموزشی دانشگاه به‌مراتب بیشتر از عوامل بیرونی بر جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان تأثیر دارد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

The impact of educational environment and mass media on political socialization of students in Shiraz University

نویسندگان [English]

  • Keramatollah Rasekh 1
  • Atefe Ghorbani 2
  • Mohammad Mahuri 2

1 Faculty member of Islamic Azad University

2 M.A. in Political Science

چکیده [English]

The aim of this research is to investigate the effects of the study conditions and the mass media on the political socialization of students of Shiraz University.The study was a Survey one. The data of this research was collected by questionnaire from a sample of 400 students of Shiraz University in February and March, 2017. The theoretical basis of the research was founded on structural-functional theory. The political socialization was examined on 3 level of political consciousness, the political attitude and political values. The independent variables were divided in 7 dimensions: the familial factors, the personal characteristics, the relationship with other students, religious commitment, the study conditions and finally the mass media. We have chosen two of them for this leprosy: the influence of study conditions and the mass media. The study conditions has been measured by the indices of Education, Faculty belongness and the high school discipline before entering university.The mass media was measured with indexes of political using of the media and the affection for the mass media. To test the hypothesis, we have used t-test, regression analysis and bivariabele and multivariable regression. The findings of the research shows that there is significant relationship between education levels, high school discipline and the faculity belongness and political socialization of students. The result of the research showed the study conditions has a modest influence on the political socialization of students.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Education. Environment
  • Mass media
  • Political socialization
  • Student
  • University of Shiraz

مقدمه

بیان مسئله: جامعه‌پذیری سیاسی به دلیل تمرکز بر نحوه انتقال و نهادینه‌سازی ارزش‌های راهبردی سیاست و حکومت، برای تمامی نظام‌های سیاسی مهم هستند. ایجاد ثبات، استقرار و استمرار آن در گِرو وجود الگویی فعال از جامعه‌پذیری سیاسی در جامعه است. از این منظر مسئله اصلی پژوهش حاضر، شناخت وضعیت جامعه‌پذیری سیاسی در جامعه ایران با توجه به شرایط و مقتضیات نوین است.

اهمیت: بررسی‌های آسیب‌شناسانه در خصوص ماهیت سیاسی و اجتماعی جامعه ایران، حکایت از بروز و ظهور کاستی‌هایی دارد که شناخت و حل‌وفصل آن‌ها بدون استفاده از نظریه‌ها و الگوهای جامعه‌شناسانه میسر نیست. بر این اساس پژوهش حاضر دارای اهمیت کاربردی بوده و ثبات سیاسی جامعه درگرو انجام چنین پژوهش‌هایی است.

ضرورت: عدم اهتمام به شناخت مؤلفه‌های اجتماعی نظم و ثبات در ایران، می‌تواند به کاهش میزان کارآمدی سیاست‌های اتخاذ شده و در نتیجه دامن زدن به فروپاشی اجتماعی منجر شود. بر این اساس پژوهش حاضر، دارای ضرورت کاربردی است.

اهداف: هدف اصلی این پژوهش، ارائه تصویری جامعه‌شناسانه از وضعیت جامعه ایران است تا بتوان بر اساس یافته‌های آن برای ارتقای الگوی مدیریت سیاسی جامعه اقدام کرد. در این چشم‌انداز مؤلفه‌های آموزشی و ارتباط‌جمعی به دلیل اهمیت و اولویتشان، موردتوجه ویژه قرارگرفته‌اند.

1. پیشینه پژوهش

اگرچه پژوهش‌های مربوط به بنیادهای اجتماعی سیاست در جامعه ایران زیاد نیست، اما معدود مطالعات موجود را می‌توان در چهار گروه اصلی در ارتباط با این پژوهش دسته‌بندی کرد:

1-1.آثاری که به جامعه‌پذیری سیاسی جوانان اشاره دارند: سید محمدصادق مهدوی و محمدرضا محمد جانی (1394) مطالعه‌ای با عنوان «چالش‌های جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان دختر (ارائه یک نظریه زمینه‌ای)» انجام داده‌اند. این پژوهش با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی و باهدف بررسی فرایند جامعه‌پذیری سیاسی دختران دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی شیراز و اصلی‌ترین کارگزاران این فرایند اجرا شده است. بر اساس روش نمونه‌گیری هدفمند و نیز با در نظر گرفتن اشباع نظری، 20 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی شیراز در این مطالعه شرکت کردند و مصاحبه‌های عمیق با آن‌ها انجام‌ گرفت. روشن (1375) در تحقیقی با عنوان «جامعه‌پذیری سیاسی نوجوانان تهران» در سال 1375، یک نمونه 250 نفری از نوجوانان دختر و پسر تهرانی را موردمطالعه قرار داد تا میزان آگاهی و سطح پایبندی نوجوانان نسبت به اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی و نیز نقش آموزش‌وپرورش را در این آگاهی و پایبندی مورد ارزیابی قرار دهد. نتایج تحقیق نشان داد که اطلاعات و آگاهی نوجوانان از مسائل، اهداف و آرمان‌های انقلاب در سطحی پایین، اما میزان علاقه‌مندی و پایبندی ایشان به این آرمان‌ها در سطحی بالا قرار دارد. 

2-1. آثاری که به نقش نهادهای آموزشی در جامعه‌پذیری سیاسی اشاره دارند: صمد کانتری و بهمن شعیب (1390) پژوهشی با عنوان «نقش مدرسه در بازتولید نظام سیاسی ایران» انجام داده‌اند. مدارس از نقش مهم و تأثیرگذاری در فرآیند جامعه‌پذیری سیاسی و انتقال ارزش‌های موردحمایت نظام سیاسی به نسل‌های آینده برخوردار هستند. نویسندگان معتقدند که مدارس نقش مهمی در نحوه مشارکت مردم، افزایش مشروعیت نظام سیاسی و حفظ شاکله‌های هویت فردی و جمعی افراد حاضر در یک جامعه ایفا و «سرمایه‌های اجتماعی» را به‌منظور پشتیبانی از نظام سیاسی هدایت می‌کنند. محمدی (1378) در کتاب «درآمدی بر رفتارشناسی سیاسی دانشجویان در ایران امروز»، با استفاده از نظریات مبادله و کنش متقابل نمادین ضمن اشاره به نقش دانشجویان و دانشگاه در تحولات اجتماعی و توسعه سیاسی، به بررسی چگونگی رفتار سیاسی دانشجویان پرداخته است. محمدی نتیجه می‌گیرد که نوعی روند غیرسیاسی شدن در میان دانشجویان به چشم می‌خورد. وی دلایلی چند را برای این امر برمی‌شمارد که برخی از آن‌ها عبارتند از: زندگی‌گرایی و تقابل حاکمیت ایدئولوژیک بازندگی، تمایل بیشتر به مدرک‌گرایی و خروج سریع‌تر از دانشگاه، پرداختن به فعالیت‌های هنری، ادبی و ورزشی در خارج از دانشگاه، اشتغال به کار در محیط خارج از دانشگاه، سرخوردگی‌های سیاسی نسل پیشین، وابستگی مالی بیشتر دانشجویان به خانواده‌ها و عدم علاقه برخی خانواده‌ها به فعالیت‌های سیاسی، وجود بحران هویت در میان دانشجویان و نبود اعتقاد منسجم و سازگار در میان آن‌ها.

3-1.آثاری که به نقش مشارکت سیاسی در جامعه‌پذیری سیاسی: مطیع الله اولاسوپو (2015) پژوهشی با عنوان «تأثیر جامعه‌پذیری سیاسی در انتخابات عمومی سال 2015: واکنش‌های دولت نیجریه» انجام داده است. جامعه‌پذیری در این مقاله فرایندی تعریف‌شده است که از طریق آن شهروندان با توجه به وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در سه سطح منطقه‌ای و ملی و بین‌المللی با نگرش‌های سیاسی آشنا می‌شوند. جامعه‌پذیری سیاسی به‌خصوص در دوران ناآرامی‌ها و آشوب اجتماعی از اهمیت بیشتری برخوردار است. برگزاری انتخابات یکی از خصوصیات دولت‌های دموکراتیک است. هدف پژوهش بررسی تأثیر جامعه‌پذیری سیاسی بر انتخاباتی است که در سال 2015 در نیجریه برگزار شد. مقاله در نهایت به این نتیجه می‌رسد که برقراری انتخابات آزاد، منصفانه، صلح‌آمیز و معتبر منوط به آموزش سیاسی شهروندان در جریان جامعه‌پذیری سیاسی است (Olasupo, 2015).

4-1.آثاری که به نقش رسانه‌های ارتباط‌جمعی در جامعه‌پذیری سیاسی: هورویتز در پژوهشی با عنوان «شهروندی و جوانان در لهستان پس از فروپاشی کمونیسم» به بررسی نقش ارتباطات در جامعه‌پذیری سیاسی نوجوانان و جوانان لهستانی پرداخته است. به عقیده وی با فروپاشی کمونیسم در سال 1989، لهستان یک دوره تغییرات دشوار به‌سوی دموکراسی را پشت سر گذاشته است که منجر به دگرگونی‌های شدید سیاسی و اجتماعی- اقتصادی شد. این پژوهش در میان 1480 نوجوان لهستانی با میانگین سنی 17 سال انجام گرفت و نشان داد که جامعه‌پذیری سیاسی در شکل‌گیری نگرش سیاسی جوانان تأثیرگذار بوده است(Horowitz,2001). لی در پژوهشی نقش رسانه‌های خبری سنتی و شبکه خبری در جامعه‌پذیری سیاسی مهاجران کره‌ای در جامعه آمریکا را بررسی کرده است. وی با استفاده از مدل‌های تحلیل مسیر روشن کرد که آموزش و طول مدت اقامت و تسلط مهاجران کره‌ای به زبان انگلیسی بر جامعه‌پذیری سیاسی آن‌ها تأثیر می‌گذارد. نتایج پژوهش نشان داد که در میان متغیرهای مربوط، رسانه‌ها و رسانه‌های خبری آمریکایی نیرومندترین تأثیر را بر جامعه‌پذیری سیاسی مهاجران دارند. به‌ویژه هر چه سطح تحصیلات و طول مدت اقامت بالاتر باشد، میزان تسلط به زبان انگلیسی نیز بیشتر و در نتیجه میزان استفاده از رسانه‌های خبری آمریکایی نیز بیشتر است. این عوامل سبب می‌شود تا آگاهی، علاقه و مشارکت سیاسی مهاجران نیز در سطح بالاتری قرار گیرد. در میان متغیرهای جمعیت‌شناختی طول مدت اقامت نیرومندترین پیش‌بینی‌کننده جامعه‌پذیری سیاسی مهاجران است که سبب افزایش آگاهی و علاقه و مشارکت سیاسی آن‌ها می‌شود (Lee,2002).

از میان آثار فوق دو گروه برای این پژوهش از اهمیت بیشتری برخوردار هستند: اول آثاری که به نقش نهادهای آموزشی در جامعه‌پذیری سیاسی اشاره دارند و دوم آثاری که به نقش رسانه‌های ارتباط‌جمعی در جامعه‌پذیری سیاسی. بنابراین فرضیه‌های این پژوهشی بر پایه چهار اثر زیر تنظیم گردیدند:  صمد کانتری و بهمن شعیب (1390) و محمدی (1378) در ارتباط با تأثیر نهادها بر جامعه‌پذیری سیاسی و هورویتز (Horowitz,2001) و لی (Lee,2002) در ارتباط با تأثیر رسانه‌های جمعی بر جامعه‌پذیری سیاسی.

2. مبانی مفهومی

با عنایت به اهمیت ایجاد یک فضای بین‌الاذهانی مشترک جهت بررسی و تحلیل جامعه‌شناختی موضوع حاضر، لازم است تا نخست مبادی مفهومی پژوهش را تبیین و تحدید نماییم:

1-2.جامعه‌پذیری

جامعه‌پذیری عملی است که فرد در جریان آن عضوی از اعضای جامعه یا فرهنگی ویژه می‌شود، بنابراین هویت فرهنگی و اجتماعی افراد در فرایند جامعه‌پذیری کسب می‌شود. جامعه‌پذیری شامل دو فرایند اصلی است: نخست روند آشنایی فرد باارزش‌ها، انتظارها و نقش‌های اجتماعی و درونی کردن آن‌ها و دوم تعبیر شخصی از آن‌ها. رشته‌های مختلف علوم انسانی تعبیر خاص از فرایند جامعه‌پذیری دارند (احمدپور ترکمانی و همکاران: 1397، صص.66-92). موضوع جامعه‌پذیری از نگاه جامعه‌شناسی چگونگی پیوند فرد با جامعه است. بنابراین، جامعه‌شناسی جامعه‌پذیری را در ارتباط با نظریه نقش‌ها بررسی می‌کند. با توجه به این فرایند است که جامعه‌پذیری را تولد دوم فرد به‌عنوان موجودی اجتماعی – فرهنگی تعریف می‌کنند. آموزش نقش‌ها در جریان جامعه‌پذیری با کشمکش نقش‌ها همراه است، به همین دلیل در نظام‌های اجتماعی یکسان ساختارهای شخصیتی گوناگون شکل می‌گیرد. بررسی ‌نظام شخصیتی در هنگام واکاوی جامعه‌پذیری سبب شده است تا جامعه‌پذیری موضوع نظریه یادگیری و به‌تبع آن روان‌کاوی و روان‌شناسی نیز باشد. تعارض و کشمکش و بحران میان رفتارهای قابل‌انتظار و ارزش‌های نهادینه‌شده از سویی و گرایش‌های فردی از سوی دیگر با توجه به همین جنبه فرایند جامعه‌پذیری قابل توضیح است. رفتار کاملاً سازگار با انتظارات اجتماعی به همین دلیل تنها با فشار برای همسازی امکان‌پذیر است. یکی از موضوع‌های مهم پژوهش در عرصه جامعه‌پذیری بررسی این امر است که افراد در مراحل گوناگون جامعه‌پذیری از چه عوامل و عناصری بیشتر متأثر می‌شوند و این عوامل چه تأثیری در چگونگی شخصیت آن‌ها دارد. موضوع مهم دیگر تقسیم جامعه‌پذیری به مراحل مختلف است. فرایند جامعه‌پذیری، عمدتاً به سه دوره تقسیم می‌شود: جامعه‌پذیری نخستین، دومین و سومین. در دوره نخست کودک توانایی ذهنی عمل در محیط اجتماعی که به آن توانایی زندگی اجتماعی می‌گویند را کسب می‌کند. در دوره دوم انسان با ورود به مدرسه و سپس دنیای شغلی با نقش‌ها اجتماعی آشنا می‌شود. ازآنجاکه جامعه‌های انسانی معاصر به‌سرعت در حال دگرگونی هستند، فرایند جامعه‌پذیری در مرحله سوم  روند آشنایی با شرایط متحول اجتماعی است (عبداله و زارع، 1396، صص.123-150). در مقایسه با مفهوم تعلیم و تربیت، مفهوم جامعه‌پذیری عرصه گسترده‌تری را دربرمی‌گیرد. پژوهش‌ها درزمینه جامعه‌پذیری نشان داده است که چگونگی جامعه‌پذیری در نهادهایی چون خانواده، مدرسه، شرکت و آموزش ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی در این نهادها بر شکل‌گیری شخصیت فرد تأثیر می‌گذارد. برخی جامعه‌پذیری را تنها روند یادگیری الگوی رفتاری توسط فرد برای تصاحب نقش‌های اجتماعی تعریف می‌کنند و یادگیری عناصر فرهنگی را در عرصه مقوله دیگری به نام فرهنگ پذیری می‌دانند. امّا بیشتر نویسندگان فرهنگ‌پذیری را یکی از عرصه‌ها جامعه‌پذیری به‌حساب می‌آورند (راسخ، 1391، صص.350-351).

2-2. جامعه‌پذیری سیاسی

جامعه‌پذیری سیاسی یکی از فرایندهای جامعه‌پذیری است که با دو تعبیر به کار می‌رود: نخست جریان آشنایی کودک با فرهنگ سیاسی گروه خاص یا جامعه است. فرض اصلی این تعبیر از جامعه‌پذیری سیاسی ‌این است که آشنایی با فرهنگ سیاسی و کسب دانش سیاسی برای ثبات جامعه اهمیت دارد. هدفِ جامعه‌پذیری سیاسی با این تعبیر کسب دانش سیاسی لازم و رفتار مناسب آن است. هدف جامعه‌پذیری سیاسی با این تفسیر در چارچوب نظام سیاسی و اجتماعی دموکراتیک تربیت افراد مسئول، آماده خدمت، مدافع دولت رفاه اجتماعی، پذیرنده تنوع سیاسی و فرهنگی، حافظ نظام قانونی و دموکراتیک است (احمدی و دیگران، 1397، صص.23-60). صاحب‌نظران درباره سهم خانواده و مدرسه و رسانه‌های ارتباط‌جمعی و محیط کار در فرایند جامعه‌پذیری سیاسی اختلاف‌نظر دارند. تعبیر دوم از جامعه‌پذیری سیاسی محدودتر است و به فرایند آشنایی فرد با رفتار سیاسی پس از ورود به سازمان‌های سیاسی اشاره دارد. جامعه‌پذیری سیاسی با این تفسیر به فرایند آشنایی فرد با فعالیت‌های سیاسی، تجربه فعالیت‌های سیاسی، آشنایی با ارزش‌های جدید و درونی کردن آن‌ها اطلاق می‌شود. فرد در جریان جامعه‌پذیری سیاسی با این تفسیر جهت‌گیری سیاسی‌ پیدا می‌کند که بر شیوه‌های رفتاری او تأثیر می‌گذارد(راسخ، 1391، ص. 354؛ شوتس‌ایشل، 1390؛ کنوبلاخ، 1391؛ ویس، 1389؛  شفرز، 1383؛Rasekh, 2000).

3-2. محیط آموزشی

ما در این پژوهش درصدد بررسی تأثیر محیط آموزشی و رسانه‌های ارتباط‌جمعی بر فرایند جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان در محیط دانشگاه هستیم، بنابراین با تعبیر دوم و محدود از جامعه‌پذیری سیاسی سروکار داریم. جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان در محیط آموزش در ایران از ویژگی‌های خاص خود برخوردار است: دانشگاه در ایران از آغاز تأسیس، محل درگیری‌ها و فعالیت‌های سیاسی بوده است و به‌احتمال‌زیاد خواهد بود، دانشگاه علاوه بر نهادی آموزشی فضایی برای عمل سیاسی است و دانشجویان نقش مؤثری در فرایند توسعه به‌طورکلی و توسعه سیاسی به‌طور اخص دارند؛ با توجه به نقش دانشجویان در آینده کشور به لحاظ اداره امور فهم و تبیین رفتار آنان در وضعیت کنونی اهمیت دارد؛ دانشجویان از قدرت و توانایی کافی برای دامن زدن و جهت دادن به تحولات اجتماعی برخوردار هستند؛ دانشجویان در مقایسه با گروه‌های سنتی از امکانات بیشتری برای خدمت به توسعه سیاسی برخوردار هستند؛ با توجه به تقدم زمانی آموزش بر حرفه‌ها و مشاغل در ایران دانشگاه یکی از منشأهای فرایند تفکیک و تمایزیابی نهادی است و دانشجویان می‌توانند این روند را تسریع یا کند سازند؛ در بررسی قلمرو سیاسی در ایران، حرکت سیاسی دانشجویان یک شاخص مناسب برای سنجش تحولات دیگر است (مولایی، 1397، صص. 141-163؛ محمدی، 1378، صص. 8-11).

4-2. دانشگاه و دانشجو

همان‌طور که اشاره شد، جامعه‌پذیری سیاسی جوانان در کلیه جوامع بشری اهمیت ویژه‌ای دارد. اهمیت جامعه‌پذیری سیاسی جوانان در جوامع توسعه‌نیافته به‌مراتب بیشتر است. توسعه‌نیافتگی سیاسی و به دنبال آن انفعال اجتماعی و سیاسی بیشتر مردم و فقدان تمایل بیشتر مردم به عدم مشارکت در فرایندهای سیاسی و همچنین وجود فکر توطئه و بی‌اعتمادی به دستگاه دیوان‌سالاری دولتی و همچنین ضعف سازمان‌های مدنی سبب شده است تا عرصه سیاست در کشورهای درحال‌توسعه عرصه فعالیت نیروهایی شود که برای خود در سپهر سیاسی ‌این جوامع رسالت قائل هستند. جوانان در میان این نیروها جایگاه ویژه‌ای دارند. دانشجویان در میان جوانان به دلیل جایگاه اجتماعی خاص حساسیت بیشتری به تحول در عرصه سیاست دارند. فکر آن‌ها درست به دلیل عقب‌افتادگی نهادهای سیاسی و اجتماعی بنیادی سیاسی است. دانشجویان ایرانی حتی در مقایسه با دانشجویان سایر کشورهای منطقه خاورمیانه به دلایل تاریخی و اجتماعی سیاسی‌تر هستند. وقوع انقلاب اسلامی در ایران در سال 1357 سبب شد تا میلیون‌ها جوان وارد میدان تفکر و فعالیت سیاسی شوند. دانشجویان به دلیل نقشی که قبل و در جریان انقلاب داشتند، نقش تعیین‌کننده‌ای در این زمینه پیدا کردند که مهم‌ترین آن تسخیر سفارت آمریکا در تهران بود که پیامدهای سیاسی شناخته و ناشناخته بسیار داشت. ادعای ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی و تلاش برای تأسیس دولت اسلامی سبب شد تا جامعه‌پذیری سیاسی جوانان ایرانی بعد از انقلاب اهمیتی دوچندان پیدا کند. جوانان از مهم‌ترین مخاطبان این‌گونه تلاش‌ها هستند، بنابراین شناخت عوامل اجتماعی تأثیرگذار بر جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان هنوز در ایران از اهمیت خاصی برخوردار است (بشیریه، 1380الف، 1380ب، 1374؛ قوام، 1374؛ بهنام، 1375؛ تاجیک، 1382؛ سعید، 1380؛ وینر و همکاران، 1374؛ واینر و همکاران، 1379؛ مردی‌ها، 1386؛ محمودی، 1394؛ راسخ، 1382؛ 1383؛ 1391) .

5-2. رسانه ارتباط‌جمعی

رسانه ارتباط‌جمعی به نظام‌های بسیار پیچیده و فنی با خروجی اطلاعات در سطحی گسترده و مستمر گفته می‌شود. مخاطب رسانه‌های‌ جمعی، جمعیت انبوه است که واکنش ناکافی و غیره مستقیم به اطلاعات دریافتی نشان می‌دهد. ازآنجاکه هرروز بر اهمیت سیاسی و اقتصادی رسانه‌های‌ جمعی افزوده می‌شود، کنترل و هدایت این رسانه‌ها از مسائلِ اصلی حکومت‌ها است. رسانه‌های‌ جمعی، معادل با رسانه‌های ارتباط همگانی و به‌ندرت معادل با رسانه‌های ارتباطی به کار می‌رود (راسخ،1391، صص. 575-576).

3. مبانی نظری

موضوع جامعه‌شناسی سیاسی قبلاً مسائل کلان در ارتباط با چگونگی رابطه بین دولت، جامعه و شهروندان بود، لیکن امروز محدود به مطالعه حوزه‌های فوق نمی‌شود، بلکه پرسش‌های جامعه‌شناسی سیاسی امروز در سطوح محدودتری مطرح می‌شوند (Nash, 2014). چرا مردم در کشورهای پیشرفته و صنعتی میل کمتری به مشارکت در فرایندهای انتخاباتی دارند؟Piven, 1988) ). آیا رفتار انتخاباتی رأی‌دهندگان در مقابل نامزدهای انتخاباتی مرد و زن فرق می‌کند؟ (Phillips, 1991). البته پرداختن به این‌گونه سؤال‌های مشخص به این معنا نیست که پرسش‌های بنیادی قبلی اهمیت سابق را ندارند (Sassatelli, 2011; Nash, 2008). خلاصه، می‌توان گفت که موضوع‌های جامعه‌شناسی سیاسی امروزه به چهار عرصه محدود می‌شود: 1) فرآیند اجتماعی و سیاسی شکل‌گیری دولت‌های مدرن؛ 2). نابرابری در میان گروه‌های اجتماعی جنسیتی، نژادی و طبقاتی و دلایل این نابرابری‌ها؛ 3) چگونگی تأثیرگذاری افکار عمومی و ایدئولوژی‌ها و به‌طور کلی جریان‌های حاشیه‌ای حوزه سیاست برنهادهای رسمی قدرت سیاسی و سیاست رسمی؛ 4) مناسبات قدرت بین گروه‌های اجتماعی از قبیل خانواده، محیط کاری، دستگاه‌های دیوان‌سالاری، رسانه‌ها و غیره (Domhoff, 2005; Buzzel et. al. 2001). به عبارتی، موضوع جامعه‌شناسی سیاسی مسائلی مانند چگونه گرایش‌های اجتماعی و پویایی اجتماعی و ساختار تأثیر سلطه سیاست رسمی، همچنین توضیح این مطلب است که چگونه نیروهای سیاسی گوناگون با یکدیگر همکار می‌کنند و سیاست به چه شیوه‌ای اعمال می‌شود (Nachtigal, 1994). این مسائل پرسش‌های اصلی جامعه‌شناسی سیاسی معاصر نیز هستند، لیکن دغدغه اصلی جامعه‌شناسی سیاسی در حال حاضر بازی قدرت و سیاست در درون جامعه است که فراتر از رابطه دولت با جامعه است. وضعیت جدید ناشی از رشد پیچیدگی روابط اجتماعی، تأثیر جنبش‌های اجتماعی سازمان‌یافته و ضعیف شدن دستگاه دولتی درنتیجه فرایند جهانی‌شدن است. تجدیدنظر بنیادی در نظریه اجتماعی نیز بر این فرایند تأثیر داشته است. تجدیدنظر در نظریه اجتماعی در ارتباط نزدیک با مسائل خرُد از قبیل شکل‌گیری هویت در جریان کنش متقابل اجتماعی و شناخت از سیاست و تأثیرات تنوع نظری بر ساختارها در مواردی مانند پرسش درباره چگونگی تصاحب و استفاده از قدرت دولتی قرار دارد. رویکرد مطالعات فرهنگی استوارت هال، پست ساختارگرایی میشل فوکو و یودیت باتلر، عمل‌گرایی لاک بولتانسکی، نظریه ساخت‌مندی آنتونی گیدنز و جامعه‌شناسی فرهنگی جفری سی الکساندر عمده‌ترین تأثیرات را در این زمینه داشته‌اند.

ما در این پژوهش با استناد به رویکردهای نظری فوق 7 بُعد را به ترتیب زیر از یکدیگر متمایز کردیم که بر نگرش و رفتار سیاسی تأثیر می‌گذارند: خانواده؛ متغیرهای شخصی و جمعیتی؛ دوستان سیاسی؛ تعهد مذهبی؛ محیط آموزشی؛ فعالیت داوطلبانه در انجمن‌ها؛ رسانه‌های ارتباط‌جمعی. 28 متغیر را از این 7 بُعد برای سنجش استخراج کردیم. برای پیشگیری از مطول شدن مقاله، دو بُعد تأثیر محیط آموزشی و رسانه‌های ارتباط‌جمعی را بر جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان موضوع این مقاله قرار دادیم. همان‌طور که در مدل عملی پژوهش دیده می‌شود این دو بُعد با استفاده از متغیرهای نوع دانشکده، مقطع تحصیلی، رشته تحصیلی، استفاده سیاسی از رسانه ارتباط‌جمعی و گرایش کلی به استفاده از وسایل ارتباط‌جمعی سنجیده شدند. سپس فرضیه‌های تحقیق را بر اساس مدل عملی پژوهش تدوین کردیم (مونش، در: کسلر 1394، صص. 17- 40؛ بروان، در کسلر، ج 2، 1393، صص. 199- 220؛ کوزر، در: کسلر، ج 2، 1393، صص.137- 162؛ اشتولتینگ در کسلر، ج. 1، 1393، صص.201 - 220).

 

با توجه به مرور محتوایی صورت گرفته در بخش پیشینه و همچنین نقد و ارزیابی نظریه‌های اصلی در حوره آموزش، جامعه‌پذیری سیاسی و عملکرد رسانه‌های جمعی، می‌توان فرضیه‌های پژوهش را به شرح زیر پیشنهاد داد:

 - به نظر می‌آید بین نوع دانشکده و جامعه‌پذیری سیاسی ارتباط معنادار وجود دارد.

- به نظر می‌آید بین مقطع تحصیلی و جامعه‌پذیری ارتباط معنادار وجود دارد.

- به نظر می‌آید بین رشته تحصیلی دانشجویان در دبیرستان و جامعه‌پذیری ارتباط معنادار وجود دارد.

- به نظر می‌آید بین استفاده سیاسی از رسانه‌های ارتباط‌جمعی و جامعه‌پذیری ارتباط معنادار وجود دارد.

- به نظر می‌آید بین میزان گرایش به استفاده از رسانه‌های ارتباط‌جمعی و جامعه‌پذیری ارتباط معنادار وجود دارد.

4. روش‌شناسی

روش پژوهش در این تحقیق «روش پیمایشی» و برای جمع‌آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شد. پرسشنامه شامل 49 گویه بود که از این تعداد 30 پرسش به‌صورت طیف و بقیه به‌صورت پرسش‌های بسته و چند پرسش نیز به‌صورت باز طرح گردیدند. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه شیراز در نیمسال اول سال تحصیلی 96-1395 حدوداً 12500 نفر بود که تعداد آن‌ها از معاونت دانشجویی دانشگاه دریافت شد. با توجه به بخش‌های متعدد جامعه آماری (دانشکده‌ها) در ابتدا با روش نمونه‌گیری «طبقه‌بندی‌شده» نسبت دانشجویان هر دانشکده به‌کل جامعه آماری موردمطالعه، محاسبه گردید و سپس نمونه موردنظر، از طریق «نمونه‌گیری تصادفی ساده» انتخاب شد. حجم نمونه موردمطالعه 372 نفر بود که محاسبه آن با توجه به جامعه آماری به‌وسیله فرمول کوکران صورت گرفت.

 

 

البته در این پژوهش، به‌منظور افزایش دقت نمونه، 400 پرسشنامه توزیع گردید که تعداد 28 پرسشنامه اضافی، به نسبت سهم دانشجویان هر دانشکده در نمونه، میان آن‌ها پخش شد. متغیرهای مستقل تحقیق نوع دانشکده، مقطع تحصیلی و رشته تحصیلی دانشجویان در دبیرستان برای سنجش تأثیر محیط آموزشی و میزان استفاده از رسانه‌های ارتباط‌جمعی و میزان گرایش به استفاده از رسانه‌های ارتباط‌جمعی برای سنجش تأثیر رسانه‌های ارتباط‌جمعی بر جامعه‌پذیری سیاسی در نظر گرفته شدند. متغیر وابسته جامعه‌پذیری سیاسی با توجه به سه عنصر: معرفت سیاسی، ارزش‌های سیاسی و نگرش‌های سیاسی سنجیده شد. منظور از معرفت سیاسی، اطلاعات و آگاهی‌های فرد پیرامون مسائل سیاسی است. ارزش‌های سیاسی عبارتند از باورهای اساسی فرد درباره مسائل و موضوعات سیاسی. نگرش‌های سیاسی عبارتند از عقاید فرد درباره موضوعات سیاسی. مجموع نمرات پاسخگویان در این سه بعد، نمره متغیر جامعه‌پذیری سیاسی، به‌عنوان متغیر وابسته، محاسبه گردید. پس از گردآوری پرسشنامه‌ها و کدگذاری آن‌ها، داده‌ها به کامپیوتر منتقل و به‌وسیله نرم‌افزار «اس پی اس اس» مورد تحلیل قرار گرفت. به‌منظور آزمون فرضیات، با توجه به نوع متغیرهای مستقل و نیز متغیر وابسته، از آزمون تی، تحلیل واریانس و رگرسیون دومتغیره و رگرسیون چند متغیره استفاده شد.بر این اساس الگوی تحلیل و شاخص های سنجش به شرح زیر طراحی شده است:

 

نمودار شماره (1): الگوی تحلیلی پژوهش

 

 

5. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها

در اینجا به‌منظور سنجش جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان در جدول زیر وضعیت آن‌ها برحسب آگاهی سیاسی، نگرش‌های سیاسی و ارزش‌های سیاسی سنجیده می‌شود و در انتهای جدول وضعیت جامعه‌پذیری سیاسی آن‌ها به‌عنوان حاصل جمع موارد یادشده نشان داده می‌شود.

جدول شماره (1): جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان

میزان/ بعدها

پایین

متوسط

بالا

آگاهی سیاسی

166

121

113

5/41%

25/30%

25/28%

نگرش‌های سیاسی

101

267

32

2/25%

8/66%

8%

ارزش‌های سیاسی

22

181

197

5/5%

25/45

25/49%

جامعه‌پذیری سیاسی

28

283

89

7%

8/70%

2/22%

 

 

همان‌گونه که جدول بالا نشان می‌دهد، به لحاظ آگاهی سیاسی 5/41% افراد در سطح پایین قرار داشته‌اند که شامل افرادی است که فاقد آگاهی سیاسی بوده یا آگاهی سیاسی اندکی داشته‌اند. همچنین 25/30% افراد در سطح متوسط و 25/28% در سطح بالا قرار داشته‌اند. به لحاظ نگرش‌های سیاسی 2/25% افراد در سطح پایین بوده‌اند که شامل افرادی است که در قبال وضعیت سیاسی موجود در جامعه نگرشی کاملاً مخالف تا مخالف داشته‌اند. 8/66% افراد در سطح متوسط بوده‌اند که عمدتاً در این گروه افرادی قرار دارند که نسبت به وضعیت سیاسی موجود، نگرشی بی‌طرف داشته‌اند و بالاخره 8% افراد در سطح بالا که این گروه شامل افرادی است که نسبت به وضعیت سیاسی موجود نگرشی موافق تا کاملاً موافق داشته‌اند. بالاخره به لحاظ میزان پایبندی به ارزش‌های سیاسی، 5/5% افراد در سطح پایین 25/45% در سطح متوسط و 25/49% در سطح بالا، قرار داشته‌اند. به لحاظ جامعه‌پذیری سیاسی نیز همان‌گونه که ملاحظه می‌شود 7% در سطح پایین 8/70% در سطح متوسط و 2/22% در سطح بالا قرار دارند.

 

فرضیه اول: ارتباط بین مقطع تحصیلی و جامعه‌پذیری سیاسی

جدول شماره (2): ارتباط بین مقطع تحصیلی و جامعه‌پذیری سیاسی

مقطع تحصیلی

فراوانی

میانگین نمره جامعه‌پذیری سیاسی

انحراف معیار

مقدار F

سطح معناداری

فوق‌دیپلم

40

88/69

39/10

99/3

008/.

لیسانس

270

46/68

53/11

فوق‌لیسانس

57

23/72

39/11

دکترا

33

58/74

76/11

کل

400

65/69

55/11

 

این جدول تفاوت میانگین نمره جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان در مقاطع مختلف تحصیلی را نشان می‌دهد. میانگین نمره جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان در مقطع لیسانس در مقایسه با مقطع فوق‌دیپلم کاهش می‌یابد و سپس در مقطع فوق‌لیسانس و دکترا افزایش پیدا می‌کند. علت کاهش میانگین نمره جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان مقطع در مقایسه با مقطع فوق‌دیپلم را می‌توان در تعداد بیشتر این دانشجویان و فراوانی رشته‌های تحصیلی آن‌ها جستجو کرد. با توجه به میزان 99/3=F و سطح معناداری 008/0، تفاوت میانگین مقاطع تحصیلی مختلف حداقل در سطح 95% معنادار هست و بنابراین، فرض وجود رابطه بین این دو متغیر تأیید می‌شود.

 

فرضیه دوم: ارتباط بین نوع دانشکده و جامعه‌پذیری سیاسی

همان‌گونه که جدول شماره 3 نشان می‌دهد، میانگین نمره جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان در دانشکده‌های مختلف، متفاوت است. با توجه به مقدار 59/2=F و سطح معناداری 037/0، این تفاوت حداقل در سطح 95% معنادار هست و بنابراین، فرض وجود رابطه بین دو متغیر تأیید می‌شود.

 

جدول شماره (3): ارتباط بین نوع دانشکده و جامعه‌پذیری سیاسی

دانشکده

فراوانی

میانگین نمره جامعه‌پذیری سیاسی

انحراف معیار

مقدار F

سطح معناداری

علوم انسانی (علوم انسانی، علوم اجتماعی، علوم تربیتی، حقوق و علوم سیاسی)

134

78/71

7/11

59/2

037/0

فنی و مهندسی (مهندسی – هنر و معماری- صنعت الکترونیک)

132

67/68

44/11

علوم

74

91/69

14/11

کشاورزی

47

4/66

91/12

دامپزشکی

13

08/69

68/10

کل

400

65/69

55/11

فرضیه سوم: ارتباط بین رشته تحصیلی و جامعه‌پذیری سیاسی

جدول شماره 4 تفاوت میانگین نمره جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان را برحسب رشته تحصیلی آن‌ها در دوره دبیرستان نشان می‌دهد. با توجه به مقدار F=3/07 و سطح معناداری 048/0 تفاوت میانگین‌ها حداقل در سطح 95% معنادار هست و بنابراین، فرض وجود رابطه بین این دو متغیر تأیید می‌شود.

جدول شماره (4): ارتباط بین رشته تحصیلی و جامعه‌پذیری سیاسی

رشته تحصیلی در دبیرستان

فراوانی

میانگین نمره جامعه‌پذیری سیاسی

انحراف معیار

مقدار F

سطح معناداری

علوم انسانی

78

40/71

68/11

 

07/3

 

048/0

علوم تجربی

96

16/71

37/11

ریاضی

226

40/68

47/11

کل

400

65/69

55/11

فرضیه چهارم: ارتباط بین استفاده سیاسی از رسانه‌های ارتباط‌جمعی و جامعه‌پذیری سیاسی

جدول شماره 5 به بررسی میزان همبستگی بین دو متغیر میزان استفاده سیاسی دانشجویان از رسانه‌های ارتباط‌جمعی و میزان جامعه‌پذیری سیاسی آن‌ها می‌پردازد. همان‌گونه که ملاحظه می‌شود مقدار R و ضریب Beta نشان می‌دهند که میزان همبستگی بین این دو متغیر، 7% و جهت آن منفی هست. مقدار R2 نشان می‌دهد که متغیر مستقل 1% تغییرات متغیر وابسته را تبیین می‌نماید و ضریب B نشان می‌دهد که با افزوده شدن هر واحد به متغیر مستقل، مقدار 17/5 از میزان جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان کاسته می‌شود. با توجه به مقدار 48/1-=T و سطح معناداری 140/0، همبستگی بین این دو متغیر حداقل در سطح 95% معنادار نیست؛ بنابراین، فرضیه وجود رابطه بین این دو متغیر رد می‌شود.

جدول شماره (5): ارتباط بین استفاده سیاسی از رسانه‌های ارتباط‌جمعی و جامعه‌پذیری سیاسی

نام متغیر

R

R2

خطای استاندارد

ضریب B

Beta

مقدار T

سطح معناداری

استفاده سیاسی از رسانه‌های ارتباط‌جمعی

07/0

010/0

53/11

17/5-

07/0-

48/1-

140/0

F=782/2                                                                                            Sig=140/0

 

فرضیه پنجم: ارتباط بین گرایش به استفاده از رسانه‌های ارتباط‌جمعی و جامعه‌پذیری سیاسی

جدول شماره 6 به بررسی میزان همبستگی بین دو متغیر میزان گرایش دانشجویان به استفاده از رسانه‌های ارتباط‌جمعی و میزان جامعه‌پذیری سیاسی آن‌ها می‌پردازد. همان‌گونه که ملاحظه می‌شود مقدارR  و ضریب Beta  نشان می‌دهند که میزان همبستگی بین این دو متغیر، 2% و جهت آن منفی هست. مقدار R2نشان می‌دهد که متغیر مستقل کمتر از 1% تغییرات متغیر وابسته را تبیین می‌نماید و ضریب B نشان می‌دهد که با افزوده شدن هر واحد به متغیر مستقل مقدار 82/3 از میزان جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان کاسته می‌شود؛ بنابراین با توجه به مقدار 30/0- =T و سطح معناداری 767/0، همبستگی بین این دو متغیر حداقل در سطح 95% معنادار نیست؛ بنابراین، فرضیه وجود رابطه بین این دو متغیر رد می‌شود.

 

جدول شماره (6): ارتباط بین گرایش به استفاده از رسانه‌های ارتباط‌جمعی و جامعه‌پذیری سیاسی

نام متغیر

R

R2

خطای استاندارد

ضریب B

Beta

مقدار T

سطح معناداری

گرایش به استفاده از رسانه‌های ارتباط‌جمعی

02/0

00/0

56/11

82/3-

02/0-

30/0-

767/0

F=088/0                                                            Sig=767/0

نتیجه‌گیری

هدف پژوهش بررسی تأثیر عوامل جمعیتی و خانوادگی مؤثر بر جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان است. ما در این پژوهش تأثیر نوع دانشکده، مقطع تحصیلی، رشته تحصیلی، استفاده سیاسی از رسانه‌های ارتباط‌جمعی و گرایش به استفاده از رسانه‌های ارتباط‌جمعی به‌طورکلی بر جامعه‌پذیری سیاسی را بررسی کردیم. نتایج آزمون تفاوت میانگین‌ها نشان داد که میانگین نمره جامعه‌پذیری سیاسی  دانشجویان به‌جز در دوره لیسانس، همراه با بالا رفتن مقطع تحصیلی آن‌ها افزایش می‌یابد. دلیل این امر می‌تواند ناشی از موارد زیر باشد: پراکندگی دانشجویان مقطع لیسانس در 8 دانشکده و نیز فراوانی بیشتر رشته‌های تحصیلی آن‌ها نسبت به مقاطع قبل و بعد از خود و بالاخره فراوانی بیشتر تعداد این دانشجویان نسبت به دانشجویان سایر مقاطع. با توجه به مقدار 99/3=F و سطح معناداری 008/0 ملاحظه می‌شود که رابطه  بین دو متغیر مقطع تحصیلی و جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان حداقل در سطح 95% معنادار است. نتایج این آزمون همچنین نشان می‌دهد که میانگین نمره جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان دانشکده‌های ادبیات و علوم انسانی، اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، علوم تربیتی و حقوق که با عنوان کلی علوم انسانی مشخص‌شده‌اند بیش از دانشجویان سایر دانشکده‌ها بوده است که با توجه به مقدار 59/2=F و سطح معناداری 037/0 می‌توان گفت که رابطه بین دو متغیر نوع دانشکده محل تحصیل دانشجویان و جامعه‌پذیری سیاسی آن‌ها حداقل در سطح 95% معنادار است. نتایج این آزمون همچنین نشان می‌دهد که رابطه بین دو متغیر رشته تحصیلی دانشجویان در دبیرستان و میزان جامعه‌پذیری سیاسی آن‌ها با توجه به مقدار 07/3=F و سطح معناداری 048/0، حداقل در سطح 95% معنادار است.

نتایج تحلیل رگرسیون دومتغیره همچنین نشان می‌دهد که رابطه بین دو متغیر میزان استفاده سیاسی از وسایل ارتباط‌جمعی و جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان حداقل در سطح 95% معنادار نبوده است. مقدار R2 نشان می‌دهد که متغیر مستقل تنها 1% از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کرده است. همچنین ضریب Beta نشان می‌دهد که این دو متغیر با یکدیگر ارتباط معکوس داشته‌اند. نتایج این تحلیل همچنین نشان می‌دهد که بین  دو متغیر گرایش دانشجویان به استفاده از وسایل ارتباط‌جمعی و جامعه‌پذیری سیاسی آن‌ها حداقل در سطح 95% رابطه معناداری وجود نداشته است. مقدار R2 نشان می‌دهد که متغیر مستقل کمتر از 2% تغییرات متغیر وابسته را تبیین کرده است و ضریب Beta نشان می‌دهد که رابطه بین این دو متغیر نیز معکوس است. در خصوص وسایل ارتباط‌جمعی باید گفت که این وسایل نقش مهمی در ارتقاء سطح آگاهی سیاسی و جامعه‌پذیری سیاسی افراد جامعه و به‌خصوص دانشجویان دارند، اما همان‌گونه که نتایج این پژوهش نشان می‌دهد، رابطه معناداری بین میزان استفاده سیاسی از وسایل ارتباط‌جمعی و نیز میزان گرایش به استفاده از  این وسایل با جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان وجود ندارد. به نظر می‌رسد برخی جهت‌گیری‌های وسایل ارتباط‌جمعی (اعم از داخلی و خارجی) و نیز عدم شفافیت برخی از آن‌ها در بیان  مسائل سیاسی جامعه و نیز سانسور حاکم بر وسایل ارتباط‌جمعی در جامعه ایران سبب شده است که میزان اعتماد به وسایل ارتباط‌جمعی و در نتیجه میزان استفاده سیاسی از آن‌ها به‌عنوان یکی از عوامل مهم جامعه‌پذیری سیاسی، در میان دانشجویان کاهش یابد.

کتاب‌نامه
احمدپور ترکمانی، بابک؛ ازکیا، مصطفی؛ ساروخانی، باقر (1397). «تبیین جامعه‌شناختی نقش شبکه‌های اجتماعی مجازی در جامعه‌پذیری سیاسی»، مجله جهانی رسانه، دوره 13، شماره 1، شماره پیاپی 25، صص. 66-92.
احمدی، غلامعلی؛ عصاره، علیرضا و امینی زرین، علیرضا (1397). «تبیین مراحل تعلیم و تربیت سیاسی (گذرگاه سیاست‌پذیری) بر مبنای مراحل رشد شناختی با تأکید بر دوره‌های تحصیلی»، دانش سیاسی، سال چهاردهم، شماره اول، پیاپی 27، صص. 23-60.
بشیریه، حسین (1374). درآمدی بر جامعه‌شناسی تجدد، تهران: نشر نی.
بشیریه، حسین، (1380 الف). درس‌های دموکراسی برای همه، تهران: نشر نگاه معاصر.
بشیریه، حسین، (1380ب). موانع توسعه سیاسی در ایران، تهران: نشر گام نو.
بهنام، جمشید، (1375). ایرانیان و اندیشه تجدد، تهران: فروزان.
تاجیک، محمدرضا (1382). تجربه بازی سیاسی در میان ایرانیان، تهران: نشر نی.
راسخ، کرامت‌اله (1391). فرهنگ جامع جامعه‌شناسی و علوم انسانی – شامل 5000 مدخل با معادل‌های انگلیسی و آلمانی – (2 ج)، جهرم: دانشگاه آزادی اسلامی واحد جهرم و نوید شیراز.
راسخ، کرامت‌اله (1382). «دو نگرش درباره اصلاحات در عصر قاجار»، اطلاعات سیاسی- اقتصادی، سال هیجده‌ام، شماره 196-195، صص. 166-162.
راسخ، کرامت‌اله (1383). «تحولات ایران در سده نوزدهم از منظر جامعه‌شناسی معرفت»، فصلنامه علمی پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی آشتیان، ویژه علوم اجتماعی، شماره 13، صص. 229-209.
روشن، جمشید (1375). جامعه‌پذیری سیاسی نوجوانان تهران، دانشگاه امام صادق (ع), پایان‌نامه کارشناسی ارشد، علوم سیاسی.
سعید، ادوارد (1380). نقش روشنفکر، ترجمه حمید عضدانلو، تهران: نشر نی.
شعیب، بهمن و کلانتری، صمد (1390). «نقش مدرسه در بازتولید نظام سیاسی ایران»، مطالعات سیاسی، دوره 3، شماره 11، 1-29.
شفرز، برنهارد (1383). مبانی جامعه‌شناسی جوانان، ترجمه کرامت‌اله راسخ، چاپ هشتم (1392)، تهران: نشر نی.
شوتس‌ایشل، رینر (1390). مبانی جامعه‌شناسی ارتباطات، ترجمه کرامت‌اله راسخ، تهران: نشر نی.
عبداله، عبدالمطلب؛ زارع، ملیحه (1396). «بررسی و تحلیل عوامل مؤثر بر تربیت سیاسی شهروندان (نمونه موردی شهر شیراز)»، دانش سیاسی، سال سیزدهم، شماره اول، پیاپی 25، صص. 123-150.
قوام، عبدالعلی (1374). نقد نظریه‌های نوسازی و توسعه سیاسی، تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
کسلر، دیرک (1394). نظریه‌های روز جامعه‌شناسی. ترجمه کرامت اله راسخ، تهران: نشر آگه.
کنوبلاخ، هوبرت (1391). مبانی جامعه‌شناسی معرفت، ترجمه کرامت‌اله راسخ، تهران: نشر نی.
محمدی، مجید (1378). درآمدی بر رفتار سیاسی دانشجویان در ایران امروز، تهران: انتشارات کویر.
محمودی، علی (1394). نواندیشان ایرانی، پژوهش در اندیشه‌ها و کنشگری‌های هشت چهره نام‌آور معاصر، تهران: نشر نی.
مردیها، مرتضی (1386). مبانی نقد فکر سیاسی، تهران: نشر نی.
مهدوی، محمدصادق و محمدرضا محمدجانی (1394). «مطالعه‌ای با عنوان «چالش‌های جامعه‌پذیری سیاسی دانشجویان دختر (ارائه یک نظریه زمینه‌ای)»، زن در توسعه و سیاست، شماره 1، دوره سیزدهم، صص. 53-72.
مولایی، محمدرضا (1397). «نقش دانش و اعتماد سیاسی در پیش‌بینی علاقه‌مندی دانشجویان به مشارکت سیاسی»، دانش سیاسی، سال چهاردهم، شماره اول، پیاپی 27، صص 141-163.
واینر، مایرون؛ هانتینگتون، ساموئل (1379). درک توسعه سیاسی. ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردی تهران: انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی.
ویس، اُتمار (1389). مبانی جامعه‌شناسی ورزش، ترجمه کرامت‌اله راسخ، تهران: نشر نی.
وینر، فیلیپ پی؛ برلین، ایزیا ـ ویراستارـ (1374). فرهنگ اندیشه‌های سیاسی، ترجمه خشایار دیهیمی، تهران: نشر نی.
Buzzell,Timothy, Betty A. Dobratz,and Lisa K. Waldner."The Politics of Social Inequality." 14 Mar. 2001. Web. 29 Sept 2009. From: <http://books.emeraldinsight.com/ display.asp?K=9780762307562>
Domhoff, G. William (2005), Power Structure Research and the hope for Democracy. Adam Schneider, April 2005. Web Retrieved 29 Sept. 2009. From: <http://www.polycola.com/search.php?stypes=&eng1=yahoo&eng2=google&st=Web&q=three+major+theoretical+frameworks+are+elite+pluralism+and+managerial+theory.>
Horowitz, E. M, (2000), Citizenship and Youth in Post-Communist Pohand: the Role of Communication in Political Sociahization. Wisconsin: The University of Wisconsin-Madison Press.
Lee, Hyo-Seong, (2002), The Mediating Role of Traditional News Media and The News Web in The Political Socialization of Korean Immigrants to The Host Society: Predicting Political Knowledge, Interes, and Participation. Carbondale: Southern Illinois University Press.
Nachtigal M. Paul."Political Trends Affecting Nonmetropolitan America.", Journal of Research in Rural Education Vol.10 (1994):161–166. Print. From: <http://www.jrre.psu.edu/ articles/v10,n3,p161-166,Nachtigal.pdf>
Nash, K. (2008) 'Global citizenship as show business: the cultural politics of Make Poverty History' Media, Culture and Society 30/1 <http://eprints.gold.ac.uk/94/>
Nash, K. (2014). Contemporary Political Sociology. Oxford: Wiley-Blackwell.
Olasupo, M. A. (2015), “The Impact of Political Socialization on 2015 General Election: Reflections on Nigerian State”, Journal Of Humanities And Social Science (IOSR-JHSS),Volume 20, Issue 7, Ver. IV (July 2015), PP 77-83.
Phillips A. (1991). Engendering Democracy. Cambridge: Polity.
Piven, F. (1988). Why Americans Don't Vote: And Why Politicians Want it That Way. Pantheon. ISBN 0-679-72318-8.
Rasekh, K. (2000), Das politische Denken der Reformisten im Iran 1811-1906, Eine Untersuchung über das politische Denken der iranischen Intellektuellen, SPEKTRUM 71. Münster; Hamburg; London: Lit-Verlag.
Sassatelli, R. (2011) 'Body Politics' in: E. Amenta, K. Nash and A. Scott (eds), Companion to Political Sociology, Oxford: Wiley-Blackwell
دوره 15، شماره 1 - شماره پیاپی 29
تالیف مقاله
اردیبهشت 1398
صفحه 81-101
  • تاریخ دریافت: 15 آبان 1395
  • تاریخ بازنگری: 19 خرداد 1398
  • تاریخ پذیرش: 29 شهریور 1398