منافع ملی و راهبرد مقاومت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ رویکردی تقابلی یا هم‌افزا؟

نوع مقاله : علمی - پژوهشی (مسایل سیاسی ایران)

نویسنده

استادیار گروه اندیشه سیاسی در اسلام، پژوهشکده امام خمینی رحمت‌الله‌علیه و انقلاب اسلامی، تهران، جمهوری اسلامی.

10.30497/pkn.2022.240444.2803

چکیده

چرخش در سیاست خارجی ایران پساانقلاب و تأثیر این تغییر رویکرد بر منافع ملی، منجر به پیدایش اختلاف ‌نظرهایی در این رابطه شد.براین‌اساس، گروهی خواستار عمل وفق ارزش‌ها و هنجارهای پذیرفته‌شده جهانی بودند.در مقابل، برخی رسالت انقلاب را مقاومت در برابر منطق قدرت عریان حاکم بر نظام بین‌الملل می‌دانستند. رویکرد سوم به دنبال برقراری رابطه‌ای عقلانی و به‌دور از تفوق رابطه سلطه‌جویانه قدرت‌های هژمون بود. این نوشتار با کاربست چارچوب نظری واقع گرایی نئوکلاسیک، تلاشی است برای پاسخ به این سؤال که میان منافع ملی و راهبرد سیاست خارجی مقاومت‌جویانه چه ارتباطی وجود دارد؟ یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که سیاست خارجی مقاومت‌جویانه با حفظ تمامیت ارضی و وحدت سرزمینی کشور، صیانت از ارزش‌های بنیادین نظام سیاسی، تقویت روحیه خودباوری و درنتیجه، دستیابی به استقلال و آزادی عمل در عرصه ملی و بین‌المللی به تقویت منافع ملی ایران انجامیده است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

National interests and Resistance Strategy in I.R.Irans foreign policy; Contrasting or Synergistic?

نویسنده [English]

  • Mohammad Mahmoudikia

Assistant Professor of Political Thought in Islam Research Group, Imam Khomeini and Islamic Revolution Research Center, Tehran,I.R.Iran.

چکیده [English]

Simultaneously with the victory of the Islamic Revolution and the formation of a new political order with an emphasis on Islam and the republic, the foreign policy of post-revolutionary Iran also underwent many substantial changes. Withdrawal from the alliance with the West and the adoption of Iran's non-aligned policy led to a new force entering the international arena of the time and challenging the coordinates of the established order. This change in the bias and logic of Iran's foreign policy action led to disagreements about the impact of this change of approach on national interests; Accordingly, a group called for action in accordance with universally accepted values ​​and norms, and sought to establish a balance between the West and the East in order to prevent the formation of a hostile atmosphere against post-revolutionary Iran while adhering to the principle of neutrality and adhering to a non-aligned approach; On the other hand, another view considered the mission of the revolution as resistance to the logic of naked power ruling the international system and sought to establish a just and normative order in the international system; Hence, the policy of resistance and incompatibility against the increasing intentions of the West in this regard was considered to be in the national interest.
Applying the theoretical framework of neoclassical realism and using descriptive and analytical methods in explaining political phenomena, this paper is an attempt to answer the question of what is the relationship between national interests and resistance foreign policy strategy? The findings of this study indicate that resistance foreign policy by maintaining the territorial integrity and territorial unity of the country, protecting the fundamental values ​​of the political system, strengthening the spirit of self-confidence and, consequently, achieving independence and freedom of action in the national and international arena to strengthen Iran's national interests. Has resulted.

کلیدواژه‌ها [English]

  • I.R.Iran
  • Resistance
  • Strategy
  • International system
  • Foreign policy
  • National interests
  • Neo-classic realism
ابراهیمی، شهروز (1388). «بررسی واسازانه نقش ایدئولوژی در سیاست خارجی ایران و پیوند آن با واقع‌گرایی و آرمان‌گرایی»، فصلنامه بین‌المللی روابط خارجی. 1(4)، صص.138-115.
حاجی‌یوسفی، امیرمحمد (1388). «هلال شیعی؛ فرصت‌ها و تهدیدها برای جمهوری اسلامی ایران، اعراب و آمریکا»، دانش سیاسی. 5(1)، صص. 192-152.
خلیلی، محسن (1387). «مجلس شورای اسلامی و روابط خارجی: نفوذپذیری ـ تصمیم‌گیری»، پژوهش‌نامه علوم سیاسی. (10)، صص. 95-69.
درخشه، جلال (1388). «بازتفسیر مفاهیم دینی و تأثیر آن بر شکل‌گیری انقلاب اسلامی ایران»، دانش سیاسی. 5(2)، صص. 121-87.
درویشی، فرهاد و فدری، محمد (1387). «مفهوم منافع ملی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ مطالعه موردی: دولت خاتمی(84-1376)»، فصلنامه ژئوپلیتیک. 4(3)، صص. 136-102.
دهقانی فیروزآبادی، سید جلال (1387). «سیاست خارجی رهایی‌بخش: نظریه انتقادی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران»، سیاست خارجی. 22(2).
سلیمی، حسین و شریعتی، مجتبی (1393). «منافع ملی جمهوری اسلامی ایران؛ تداوم و یا انقطاع حمایت از نظام کنونی سوریه؟»، مجله سیاست دفاعی. 23(89)، صص. 106-71.
طاهری، ابوالقاسم و کریمی‌فرد، حسین (1391). «هویت ملی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه علوم سیاسی و روابط بین‌الملل. 5(18)، صص. 154-125.
قبادی، خسرو (1384). «ضرورت‌ها و بایسته‌های منافع ملی در نظام جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه پژوهشی دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام). (26)، صص. 128-109.
گوهری‌مقدم، ابوذر و بیگی، علیرضا (1400). «تجزیه و تحلیل اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در بیانیه گام دوم انقلاب»، دانش سیاسی. 17(1)، صص. 320-291.
محمودی‌کیا، محمد (1400). چالش‌های حقوق بشری ایران: چیستی، چرایی و راه‌کارهای برون رفت از آن. تهران: پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی.
محمودی‌کیا، محمد و دهشیری، محمدرضا (1399). «نسبت عملگرایی و ایدئولوژی در سیاست خارجی ایران، رویکردی راهبردی یا تاکتیکی؟»، فصلنامه پژوهش‌های راهبردی سیاست. 9(32)، صص. 34-9.
محمودی‌کیا، محمد و قربانی، ارسلان (1396). «مطالعه مقایسه‌ای الگوی کنشگر انتقادی هنجارگرا با نظریه سیاست خارجی امام خمینی»، جستارهای سیاسی معاصر. 8(1)، صص. 115-91.
مهدی‌پور، آسیه (1398). «تبیین مدل مفهومی مقاومت در اندیشه آیت‌الله العظمی خامنه‌ای»، دانش سیاسی. 15(2)، صص. 566-539.
نیاکویی، سید امیر و صفری، عسگر (1396). «راهبرد هسته‌ای متفاوت ایران؛ تبیین از دریچه واقع‌گرایی نئوکلاسیک»، فصلنامه سیاست جهانی. (2)، صص. 122-85.
Baldwin, D. A. (1993). Neorealism and Neoliberalism: The Contemporary Debate. Columbia University Press.
Clark, I. (2013). “Theorising Hegemony, US Hegemony and the Post-Second World War Order”, World Affairs. 17(2), pp. 176-182.
Finnemore, M. (2003). The Purpose of Intervention: Changing Beliefs About the Use of Force. Cornell University Press.
Kiely, R. (2000). “Globalization: from Domination to Resistance”, Third World Quarterly. 21(6), pp. 1059-1070.
Lobell, S. E. and et al. (2009). Neoclassical Realism, the State, and Foreign Policy. Cambridge University Press.
Mahmoodikia, M. and Fozi, Y. (2021). Nuclear Iran: the Causes of Continiuing Challenges. Tehran: Mehr Publication.
Moravcsik, A. (1997). “Taking Preferences Seriously: A Liberal Theory of International Politics”International Organization. 51(4), pp. 513–553.
Rose, G. (1998). “Neoclassical Realism and Theories of Foreign Policy”, World Politics. 51(1), pp. 172-144.
Schweller, R. L. (2004). “Unanswered Threats: A Neoclassical Realist Theory of Underbalancing”, International Security. 29(2), pp. 159-201.
Shuifa, H. (2019). “Principle of Justice in a Changing World Order”. Yearbook for Estern and Western Philosophy. 10(4), pp. 20-38
Wendt, A. (1999). Social Theory of International Politics. Cambridge Studies in International Relations. Cambridge: Cambridge University Press.
دوره 19، شماره 1 - شماره پیاپی 37
تالیف مقاله
فروردین 1402
صفحه 239-256
  • تاریخ دریافت: 19 بهمن 1399
  • تاریخ بازنگری: 17 آبان 1400
  • تاریخ پذیرش: 04 آذر 1400