نوع مقاله : علمی - پژوهشی (علوم سیاسی از منظر ایرانی)
نویسندگان
1 عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام
2 دانشجوی دکتری اندیشههای سیاسی دانشگاه امام صادق علیه السلام
چکیده
میزان اختیارات زمامداران در امور دنیوی و اخروی، و قلمرو و ضریب نفوذ دین و عالمان دینی در امور سیاسی، از جمله مسائل مهمی بوده است که در طول تاریخ اندیشه و عمل سیاسی، باعث دوری، نزدیکی و درهمتنیدگی دین و سیاست در عرصه عمل و نظر شده است. این مقاله با بهرهگیری از هرمنوتیک چندسویه به بررسی و مقایسه افکار ابنرشد و آکوئیناس، بهعنوان دو فیلسوف مشائیِ داعیهدار تلفیق دین و فلسفه، در پی آن برآمده که دریابد این دو، دین و دولت را در چه رابطهای با هم میدیدند و چگونه و تا چه حد به تلفیق و پیوند آن دو دست زدهاند. بدین منظور، این مقاله پس از بیان برخی مبانی فکری ابنرشد و توماس که در شکلگیری آرای سیاسی این دو مؤثر بوده، نشان داده است که رویکرد ابن رشد عقلگراتر و لذا در نسبتسنجی میان دین و دولت به وجه حداکثری دین اسلام در نسبتسنجی با دولت کمتوجه بوده است؛ در مقابل، آکوئیناس با وجود التزام به مسیحیت بدون شریعت کوشیده است روایتی از نقش دین در رابطه با دولت به دست دهد که جایگاه و قلمرو اقتدار دولت و کلیسا مشخص و معین باشد و میتوان گفت هر دو فیلسوف دولت را در رسیدن به سعادت که از نظر هر دو فیلسوف ارسطویی، غایت قصوای زندگی سیاسی است ناتوان دانسته، اما قلمرو استقلالی برای دولت قائل بودهاند. از این نظر اگرچه آکوئیناس نماینده رسمی تفکر مسیحی از جمله در بازسازی و تعیین جایگاه بایسته نهاد دین و دولت شمرده میشود، اما این منزلت درباره ابن رشد شناختهشده نیست. ضمن اینکه آرای هر دو متفکر در جهت سکولاریسم مورد بهرهبرداری قرار گرفته است.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Comparison of the Relation of Religion and Government in the thought of Ibn Rushd and Aquinas
نویسندگان [English]
1 Faculty member of Imam Sadiq University
2 Ph.D Student in Political Thight at Imam sadiq University
چکیده [English]
The measure of statesmen's authorities in worldly and otherworldly affairs,
jurisdiction and coefficient influence of religion and theologians in political
affairs are among important matters that in the history of thought and
political act has been the cause of remoteness, closeness and spinning of
religion and politics in both arena of view and act. This paper with the usage
of multi direction Hermeneutic has studied and compared the thoughts of Ibn
Rushd and Aquinas, as two peripatetic claimant philosopher of composing
religion and philosophy decided to find out in what way they would see
religion and government together and in how and what extend they have
tried to uniting and putting them together. to this purpose, this paper after
explaining some of the bases of Ibn Rushd 's and Aquinas thoughts that has
been affective in shaping these two's political opinion, has shown that the
direction taken by Ibn Rushd is more pro wisdom, therefore in measuring the
relationship between religion and government, has not paid enough attention
to the maximum aspect of the religion of Islam in scaling with the
government, on the opposite Aguenas in spite of being bound to the
christianity which lacks the religious law (shariat) has tried to give anarrative
of the role of religion in relation with government, so the place and the
jurisdiction of power of government and church would be specified and
defined. We can say that both philosopher has considered the government
incapable of reaching happiness which in view of both Aristatlic
philosopher, is the ultimate level of political life, but they believe in
independence jurisdiction or the government.
کلیدواژهها [English]